هیچ سرچشمه و منبع الهامی وجود ندارد که نویسنده بتواند آن را پیدا کند. شاید آندره بارت این موضوع را در مقالهاش به نام«دریای اطلاعات» به بهترین نحو به تصویر میکشد، او میگوید: «نوشتن کاری مرموز است. و قرار است اینطور باشد… هر مسیری که شما را به مقصد برساند در نهایت یک مسیر خوب است. اما یک چیز واقعی در میان همه این مسیرها، نیاز به ارتباط عمیق بین مشغلههای داخلی غیرقابل کنترل خود و آنچه در دنیای اطرافمان نگران آن هستیم، میباشد.
بنابراین، الهام ما در مشغلههای شخصیمان نهفته است. بارت در همان مقاله مینویسد که «تخیل او با کتابهای قدیمی، استخوانهای قدیمی، فسیلها، پرها، نقاشیها، عکسها، موزهها از هر نوع و اندازه، میکروسکوپ و تلسکوپ، گیاهان و پرندگان تغذیه میشود. من دوست دارم چیزهایی یاد بگیرم و … همه این اطلاعات داستانهای من را تغذیه میکند». نویسنده الیزابت مک کراکن، شیفته تاریخچه خانوادگی خود است. او یک آرشیو خانوادگی پر از خاطرات، نامهها، طرحها، دیپلمها و اشعار دارد. داستانها اغلب از چیزهایی که او در آنجا مییابد رشد میکنند. در مقاله جویس کارول اوتس، به نام «به یک نویسنده جوان»، او به نویسندگان توصیه میکند که به دنبال احساسات «ممنوعه»، و مدفون شده خود و انگیزههای نادرست باشند. او مینویسد: «این احساسات، سوختی هستند که نوشتههای شما را به حرکت در میآورد و ساعتها، روزها، هفتهها، ماهها و سالهایی را ممکن میسازد که از نظر دیگران کار کردن به نظر میرسد.
داستان کوتاه لورن گروف به نام «فصلی در کنار ساحل» از «اضطراب و بیقراری» خودش در هنگام بارداری اولین پسرش ناشی میشود. در حالی که او میتواند الهام بخش برخی از جنبههای این داستان باشد، به رمز و راز ذاتی این داستان اذعان میکند و میگوید: “در حقیقت، بدهیهای من بی پایان است، و فقطای کاش آنقدر هوشیار بودم که همه آنها را بشناسم.
علایق حیاتی شما چیست؟ بارها و بارها به چه جزئیات، حکایتها، دغدغهها، تصاویر یا موضوعاتی باز میگردید؟ برخی از ایدهها ممکن است بلافاصله به ذهن خطور کنند. اگر اینطور است، از آنجا شروع کنید. به دنبال شخصیت جذاب یا تضاد قانع کننده در آنها باشید. اگر کسی به راحتی خودش را نشان نمیدهد، کمی کاوش کنید. کاوش میتواند به شکل تحقیق، مکالمه، نگاه زودگذر و سرسری یا ثبت وقایع روزانه باشد.
اگر ایده فوراً به ذهنتان خطور نمیکند، بهتر است یک دفترچه داشته باشید یا مجلهای را که قبلاً نوشتهاید نگاه کنید. ممکن است پوشهای از قسمتهای جالب نگه داشتهاید که شامل مقالات خبری، بروشورها یا تصاویر یافتههای غیرمنتظره باشد. با گذشت زمان، ممکن است برگردید ببینید چه علایقی باقی ماندهاند و کدامیک جذابیت خود را از دست داده اند
به جایی که ذهن و تخیل شما سرگردان است توجه کنید. منبع الهام شما درآنجا نهفته است.