داستانی که کاراکترهای ثانویه نداشته باشد مانند نمایشنامهای بدون گروه بازیگری است. بدون داشتن نقشهای مکملی که به داستان جان میبخشند، کاراکترهای اصلی بی هدف و بدون جهت یا بدون درگیری در داستان میچرخند. کتابهای معروف دارای ترکیبی از کاراکترهای قدرتمندی هستند که خواننده عاشق آنها میشود و حتی گاهی اوقات دوست دارد بیشتر از قهرمان داستان شاهد موفقیت آنها باشد. اما نباید اجازه داد تا کاراکترهای ثانویه کنترل داستان را به دست بگیرند یا به قدری پیچیده شوند که کاراکتر اصلی را تحت الشعاع قرار دهند. در زیر به برخی جنبههای اساسی کاراکترهای ثانویه اشاره میکنیم
- دلیلی برای قرارگیری در مسیر قهرمان داستان
وقتی به انواع کاراکترهای ثانویهای که میخواهید در داستانتان بیاورید فکر میکنید، اولین نکتهای که باید در نظر بگیرید نقشی است که کاراکتر در داستان قهرمان داستان بازی میکند. هر کاراکتر برای وارد شدن به زندگی قهرمان و مسیری که داستانش را به سمت مسیر قهرمان میکشاند نیاز به دلیلی دارد. انتخاب نقش کاراکتر اولین کاری است که قبل از نوشتن داستان انجام دهید
- شخصیتی کاملا رشد یافته
کاراکترهای ثانویه درست مانند کاراکتر اصلی باید شخصیتی متعادل داشته باشند. این یعنی شما باید نقاط ضعف و قوت آنها را با هم نشان دهید. هیچ چیز کسل کننده تر از خواندن درباره کاراکتری که فقط نقطه قوت داشته و ضعفی ندارد نیست. هیچ یک از ما تنها دارای یک خصوصیت اخلاقی نیستیم پس چرا باید کاراکترهای داستانی ما از این قاعده مستثنی باشند.
- دیدگاهی قدرتمند که برگرفته از تجارب زندگی است
مردم دنیا و دیگران را بر اساس تجربیات زندگیشان در گذشته و حال میبینند. کاراکترهای ما همچنین باید به دنیا از طریق تجارب خودشان نگاه کنند و در نتیجه ضروری است تا برایشان پیش زمینهای بسازیم. این پیش زمینه نیازی ندارد به اندازه پیش زمینه مورد نیاز قهرمان داستان باشد اما باید جزییات کافی را در زمانی که میخواهید تصمیمات کاراکتر را شرح دهید، داشته باشد.
- نظراتی منحصربفرد
وقتی با چند کاراکتر ثانویه کار میکنید، باید مطمئن شوید که نظرات منحصربفردی دارند. این کار را میتوانید از طریق دیالوگها، لحن و حتی خصوصیات اخلاقی عمومی نشان دهید. میتوانید تصور کنید هر یک از کاراکتر چگونه صحبت میکنند، صدایشان را در ذهنتان بشنوید و ببینید به هنگام صحبت کردن بدن و صورتشان چگونه حرکت میکند.
بهترین راه برای فهمیدن اینکه نظرات کاراکترهایتان از یکدیگر متفاوت است داشتن چند نقطه نظر متفاوت در داستان است. از افراد مصحح بخواهید تا داستانتان را بخوانند و ببینند آیا کاراکترهای ثانویه همگی یک نقطه نظر دارند یا هر یک نظرات خاص خود را دارند.
- اهداف و انگیزههای مستقل
نکته کلیدی در مورد هر کاراکتر ثانویهای اهداف و انگیزههای مستقل او از قهرمان داستان است. آنها باید در مسیر خاص خود باشند. گاهی اوقات این مسیر به موازات مسیر قهرمان است و گاهی اوقات در خلاف جهت او حرکت میکند. اگر کاراکترهایتان به شکل مثبتی در سر راه هم قرار میگیرند احتمالا موانعی دارند که باید در کنار هم به آنها غلبه کنند. اما این بدین معنا نیست که همیشه باید به شکل یکنواختی حرکت کنند. دیدن بحث و تبادل نظر کاراکترها بر سر یک تصمیم از دیدن توافق نظر همیشگی آنها جذابتر است.
- قوس کاراکتری کامل
حال که همه عناصر را به کار گرفتهاید باید مطمئن شوید که کاراکترهای ثانویه خود را به جای دیگری منتقل کنید. داشتن کاراکتر قوی در ابتدا و انتهای داستان کافی نیست. شما باید رشد کاراکترها را نشان دهید. شما باید تغییرات تکاملی فیزیکی یا احساسی که در مسیر برای آنها اتفاق میافتد را نشان دهید. با آنکه قوس کاراکتری قهرمان داستان در ابتدا شکل میگیرد نباید از قوسهای کاراکتری دیگر غافل شود.
- نقش ثانویه
کاراکترهای ثانویه شما هر چقدر هم که با جزییات عنوان شوند نباید کنترل داستان شما را به دست بگیرند. اجازه ندهید کاراکتر اصلیتان را تحت الشعاع قرار دهند. میتوانید کتاب دیگری در مورد کاراکترهای ثانویهتان بنویسید. اما ابتدا کتاب فعلیتان را تکمیل کنید.