امروزه در شبکههای اجتماعی و اخبار درباره سلامت روانی صحبتهای زیادی میشود. این موضوع در ادبیات و فیلمهای ما نیز نشان داده میشود. اما این صحبتها همیشه دقیق نیستند. چگونه نویسندگان میتوانند این صحبتها را تغییر دهند؟ در زیر به چهار توصیه در این زمینه اشاره میکنیم.
- کاراکتری که افسردگی دارد، باعث غمگین شدن فضا نمیشود
نوشتن و خواندن در مورد کاراکترهایی که بیشترین چالشها را دارند جالبتر است. آنها واقعی ترند. چه کسی را میشناسید که تاکنون مشکلی در زندگیاش نداشته است؟ همه ما کشمکش داریم. کشمکش عاملی است که داستان را به جلو میبرد. بدون درگیری و کشمکش کتاب به جایی نمیرسد. هیچ اتفاقی نمیافتد و شما موقع خواندن کتاب روی صندلی خوابتان میبرد. این بدان معنا نیست که باید تنها به این دلیل کاراکتری افسرده را وارد داستان کنید. افسردگی نقطه عطفی است که نیازمند توجه است. درست مانند غم یا مرگ. ما نیاز داریم تا سلامت روانی را بیشتر در رسانههای خود نشان دهیم.
- یادتان باشد، درد زیبا نیست
رنج کشیدن را تقدیس نکنید. برخی فکر میکند درد معادل با زیبایی است. درد با زیبایی معادل نیست. درد از هر نوعی رنج آور است.بله درد انسانها را تغییر میدهد اما این انسانها هستند که تغییر میکنند. افسردگی موضوع خوشایندی نیست. افسردگی یعنی زل زدن به خود در آینه و ندیدن فروغ همیشگی چشمان خود. افسردگی یعنی قطع ارتباط با واقعیت. افسردگی یعنی شنیدن صدایی که مرتبا زیر گوشتان میگوید « شما کافی نیستید، هیچ گاه کافی نخواهید بود. خانوادهتان بدون شما راحتترند » . همین امر در مورد خودکشی صحت دارد. زندگی واقعی مانند « رومئو و ژولیت نیست». در زندگیِ دو جوان عاشقی که به زندگی خود پایان میدهند هیچ زیباییای وجود ندارد.
- عشق را به عنوان « درمانی » برای افسردگی نشان ندهید
معمولا این گونه است که برای زنی که افسردگی دارد و میخواهد خودکشی کند، کاراکتر مذکری وجود دارد که به موقع میرسد و او را نجات میدهد. سرمایه گذاری کردن سلامت عاطفی خود بر روی یک فرد رویه سالمی نیست. شما نباید به شریک خود مانند نوعی منجی الهی نگاه کنید. در این صورت احتمال آنکه مورد سوء استفاده قرار بگیرید بالاست. اگر مجبور هستید چنین رابطهای را نشان دهید، آن را به عنوان یک رابطه ناسالم و خطرناک نشان دهید. نگاهی به داستانهای قدیمی نشان میدهد که تمامی روابطی که حول افراد افسرده هستند یا 1) دارای عناصر سوء استفاده گر میباشند 2) افسردگی فرد ناگهان درمان میشود و آنها اکنون بیشتر ارزش تجربه عشق دارند.
- از امتحان کردن نترسید
افسردگی مانند سایر بیماریها، در هر فردی علایم یکسانی ندارد. برای جلوگیری از نقض کردن تجارب دیگران، برخی از نویسندگان توصیفات عمومی از افسردگی ارائه میدهند که عمق لازم را ندارند. کمی به جزییات بپردازید. اصول پایه را بشناسید و آن را در مورد زندگی کاراکترتان به کار بگیرید. به افسردگی مانند سرطان نگاه کنید. افسردگی انواع مختلفی دارد و هر نوع به شکل یکسان در دیگران عمل نمیکند. برخی ممکن است به شدت از دیگران منزوی شوند و برخی به شدت احساساتی میشوند. برخی هر دو را تجربه میکنند یا کمی از حالت اول و کمی از حالت دوم را. تفاوتها را یاد بگیرید و آنها را در مورد کاراکترتان به کار ببرید. گاهی اوقات پرداختن به موضوع سلامت روانی در نوشته یا سایر رسانهها ممکن است دشوار باشد اما به شدت مورد نیاز است. از شکست خوردن یا اشتباه کردن نترسید. اگر این مقاله را میخوانید، احتمالا به این موضوع اهمیت میدهید و این اولین گام در جهت صحیح است.