کریستوفر مارلو شاعر، مترجم و نمایش نامه نویس انگلیسی بود که در دوران ملکه الیزابت زندگی می کرد و توانمندترین نمایش نامه نویس عصر خود قلمداد می شود. او در سال 1584 مدرک لیسانس خود را از دانشگاه کمبریج دریافت کرد. سپس برای دریافت مدرک فوق لیسانس اقدام کرد. حرفه نمایش نویسی او با نمایشی به نام دیدو ، شهبانوی کارتاژ آغاز شد که در سال 1594 به چاپ رسید. از جمله دیگر آثار مارلو عبارتند از : تامبرلین کبیر، یهودی مالت، ادوارد دوم، کشتار پاریس و دکتر فاستوس. تمام نمایش نامه های او معروف بوده و نوشته های او الهام بخش نویسندگان معاصر خود بوده است. مارلو همچنین شاعر نیز بود و برخی از اشعار معروف عبارتند از : قهرمان و لئاندر، و ترجمه مرثیه های اووید. مارلو بی شک چراغ راهنمای نسل خود بود و آثار و نوشته ها و اشعارش تا به امروز توسط مردم نقل قول می شود. در زیر گزیده ای از سخنان او را با هم می خوانیم.

1. مرا با یک بوسه نامیرا کن
2. دوزخ تنها یک چارچوب ذهنی است
3. چرا کسی را که یک دنیا از او متنفرند دوست میداری؟ چون او مرا بیشتر از تمام دنیا دوست دارد
4. احمق هایی که در دنیا می خندند در جهنم گریه می کنند
5. جهنم هیچ محدوده ای ندارد و به یک جا ختم نمی شود. جایی که ما در آن قرار داریم جهنم است و هر کجا جهنم باشد ما تا ابد آنجا خواهیم بود
6. آنچه مرا تغذیه می کند نابودم می کند
7. اگر بگوییم بی گناهیم خودمان را فریب داده ایم و دروغ گفته ایم. ما باید گناه کنیم و سپس بمیریم. ما باید در مرگی بی انتها بمیریم.
8. من حسودم. نمیتوانم تمام کتابها را بخوانم بنابراین آرزو می کنم همه کتابها بسوزند
9. ایران ناآرام در گذشته مقر اشغالگران قدرتمند بوده است آنها با شایستگی توانستند افریقا را اشغال کنند
10. فضیلت چشمه ای است که عزت از آنجا سرچشمه می گیرد
11. لعنت بر آن که اولین بار جنگ را اختراع کرد
12. مذهب از نظر من چیزی جز یک اسباب بازی بچه گانه نیست و هیچ گناهی جز جهل وجود ندارد
13. دین بسیاری از شرارت ها را از نظر پنهان می کند
14. آیا این صورت کسی بود که هزار کشتی را به آب می انداخت و برجهای برهنه ایلیوم را میسوزاند؟ هلن عزیزم ، مرا با یک بوسه جاودانه کن. لب هایش روح مرا می مکد و به دوردستها می برد
15. ستارگان آرام حرکت می کنند ، زمان می گذرد ، ساعت جلو می رود