ما میخواهیم خوانندگان با کاراکترهای ما ارتباط برقرار کنند، خود را جای آنها گذاشته و در سفرشان همراه شوند. اما ایجاد ارتباط مابین خواننده و کاراکتر همیشه فرایند آسانی نیست. اگر میخواهید خوانندگان شما در سفر کاراکترهایتان همراه شوند دو نکته کلیدی زیر را به خاطر بسپارید.
آیا کاراکترها باید ملموس باشند؟ چه کاراکتر شما مردی نجیب زاده و رئوف باشد، یا ضد قهرمانی دزد، یا شرور سبیل کلفتی که تمامی توجهها را به خود جلب میکند، اگر میخواهید خوانندگان با کاراکترهای شما ارتباط برقرار کنند، باید شخصیتی ملموس داشته باشند. آنچه که یک کاراکتر را ملموس میکند انسانیت اوست. برای ایجاد ارتباط بین کاراکتر و خواننده باید خواننده را وادار به همدلی کردن با کاراکتر کنید. در این صورت آنها اعمال کاراکتر شما را درک میکنند – حتی اگر آنها را تایید نکنند – و نگران سرنوشت آنها میشوند. در این صورت یک سوال دیگر باقی میماند: چگونه میتوانیم کاراکتری خلق کنیم که خواننده با او همدلی کند.؟
دو نکته برای خلق کاراکترهای ملموس
همیشه خوانندگانی هستند که داستانهای شما را دوست ندارند، کاراکترهای شما برایشان قابل تحمل نیستند و بنابراین خودشان را درگیر داستان نمیکنند. نویسندگان باید روی برقراری ارتباط با خوانندگان ایده آل خود تمرکز کنند. تمرکز برای خلق کاراکترهایی که خوانندگان ایده آل شما میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند کلید ایجاد کشش در بین آنهاست.
نکته اول: مضمونی ملموس را انتخاب کنید
شاید بپرسید مضمون چه ارتباطی با خلق کاراکترها یا ایجاد ارتباط با خواننده دارد. مضمون موضوعی است که داستان به دنبال کشف آن میرود. مسیر حرکت کاراکتر شما حول یک مضمون خاص است. از جمله مضامین رایج میتوان به ناراحتی، هویت، ماجراجویی، قدرت، عشق، و از دست دادن اشاره کرد. متعاقبا هر یک از این مضامین نشان دهنده یکی از تجربیات اساسی زندگی هر انسانی میباشند: داستانی درباره پیری، عشق اول، از دست دادن عزیز، تلاش برای پیدا کردن ارزش فردی و غیره. به زبان ساده، مضامین، انسانها هستند. افرادی ملموس. با ساخت داستان کاراکترهای خود حول این مضامین، خوانندگان ایده آل شما داستان را به شخصه تجربه میکنند و شما امکان همدلی کردن را برای آنها فراهم میآورید.
نکته شماره 2: برای آنها یک چالش احساسی درست کنید
ترس و خواسته دو مضمونی هستند که بیشتر از سایر مضامین میتوانید تجربیات جهان شمول انسانی را بر اساس آنها بنویسید. آنها منشا چالشهای درونی بوده و عمومی ترین تجربیات انسانی میباشند. خوشبختانه برای آنکه خوانندگان مشتاق به خواندن شوند نیازی نیست ترسها و خواستههای خاصی که به کاراکترهایتان میدهید عمومی باشند. چالش بین ترس و خواسته در صورتی که کاستیهایی در این میان وجود نداشته باشد چه معنایی دارد؟ انسانها موجوداتی به شدت ناکاملند و بنابراین ساخت کاراکترهایی که فاقد شخصیت مادی یا نقیصههای رفتاری باشند باور خواننده را نسبت به هویت انسانی آنها از بین میبرد. یک کاراکتر غیرقابل باور همیشه زودتر از کاراکتری که دوست داشتنی نیست، داستان را خراب میکند. بنابراین هر چقدر هم که میترسید خوانندگان کاراکترهای شما را تقدیر و تمجید نکنند، تنها نقیصههای رفتاری بی نتیجه یا رفتارهای عجیب و غریب به آنها نبخشید. در کنار ویژگیهای خوب و کامل، نقیصههایی را در رفتار آنها در نظر بگیرید که به درگیریهای درونی آنها عمق و واقعیت ببخشد. در این صورت خوانندگان نسبت به نقاط ضعف کاراکترهایتان آگاه شده و بیشتر درگیر داستان میشوند.
خلق کاراکترهای ملموس نیازی به خصوصیات رفتاری خاص، تجارب یا پیش داستانهایی که مخاطبان آنها خاص بوده ندارد. هدف خواننده از خواندن داستان سرگرم شدن است. در نتیجه تنها چیزی که خواننده برای درگیر شدن در داستان نیاز دارد، یک کاراکتر انسانی واقعی است که با تجارب بشری درگیر است – تجاربی که بازتابی از ترسها، خواستهها و نقایص آنهاست.