گاهان نویسندهها یا کسانی که میخواهند وارد کار نویسندگی شوند میبینند یا میخوانند که شروع کردن، سختترین بخش یا قسمت پروسه نوشتن است اما همیشه اینطور نیست.
بله، شروع کردن تقریباً هر کاری دشوار است. زمین گذاشتن گوشی، قطع کردن فیلم، یا آهنگ گوش ندادن و دست به قلم بردن دشوار است. انسان در این شرایط مقاومت زیادی از خودش نشان میدهد و حس ناخوشایندی دارد، انگار که بخواهید به زور به باشگاه بروید. باید مغزتان را از حالت منفعل “مصرفکننده” به حالت فعال “خلقکننده” دربیاورید.
اما بهمحض اینکه شروع به نوشتن کنید و ادامه دهید، نوشتن در نظرتان آسان به نظرخواهد رسید. چراکه اصولاً اجسام در حال حرکت تمایل به حفظ حرکت خود دارند.
شاید اندکی بعد با خودتان فکر کنید که چرا زودتر شروع به نوشتن نکردم؟ چرا از فرط هول و هراس شروع کردن کارْ مدام در اینستاگرام میچرخیدم و وقتم را تلف میکردم؟!
اما نکتهای هست که باید نسبت به آن محتاط باشید: هجوم کوتاه افزایش بهرهوری میتواند به شما احساس کاذب موفقیت بدهد. “من پونزده دقیقه کامل نوشتم، پس برم یکم استراحت کنم و دوباره بیام!” اما حقیقت این است که هر بار وقفهای میاندازید یا حواستان پرت چیزی میشود، باید دوباره از اول شروع کنید و هر شروع دوباره به اندازه اولین شروع سخت است، حتی سخت تر، چون دیگرگارد خود را پایین آوردهاید. آن اندک حس موفقیت به دهانتان مزه کرده و حالا فراغ بال بیشتری دارید.
اینطور نباشید. طبق مطالعه انجامشده توسط Fast Company کارمندان اداره به طور میانگین هر۳ دقیقه و ۵ ثانیه حواسشان پرت می شود. بر اساس پژوهش انجامشده توسط دانشگاه کالیفرنیا، پس از یک وقفه، حدود ۲۳ دقیقه طول میکشد تا فرد سر کارش بازگردد.
در طول روز چند بار وقفه دارید و حواستان پرت میشود؟ چند بار قلم را زمین میگذارید یا از ورد بیرون میآیید تا در اینستاگرام بچرخید؟ با واقعیت روبرو شوید: صرفاً اولین باری که میخواهید نوشتن را شروع کنید سخت نیست، بلکه هر بار وقفهای میاندازید با یک شروع جدید مواجه هستید و باید این مساله را مدنظر داشته باشید.
بنابراین هوشیار باشید و از زمانی که برای نوشتن در نظر گرفتهاید بخوبی استفاده کنید و تا جای ممکن از حواسپرتیها بکاهید و نگذارید برای طولانی مدت شما را درگیر خودشان کنند.