تلفن: 66495713 - 66491588 - 66469184
آیا دچار کلیشه نویسی شده‌اید؟

آیا دچار کلیشه نویسی شده‌اید؟

تا به حال چند بار پیش آمده که کتابی را خوانده و با خود فکر کرده‌اید که آن را قبلا جایی خوانده‌اید؟ این امر نشان دهنده آن است که شما وارد قلمرو کلیشه‌ها شده‌اید. کلمه کلیشه برای اکثر افراد معنای مبهمی دارد. کلیشه‌ها در داستان به چه معنایی می‌باشند و چرا آسیب رسان هستند؟

کلیشه عبارات و جملاتی هستند که در گذر زمان بیش از اندازه استفاده شده‌اند به قدری که دیگر بی معنا هستند. کلیشه خواننده را ناراحت می‌کند و باعث می‌شود خواندن آن کتاب را کنار بگذارد.

مثالهایی از کلیشه نویسی

کلیشه‌های بسیاری وجود دارد مانند اینکه « نقد بهتر از نسیه است» یا « خنده بر هر درد بی درمان دواست» این عبارات در گذشته معنادار بوده‌اند اما با گذشت زمان خسته کننده شده‌اند.

استفاده کردن از رویاها یا آب و هوا برای شروع یک کتاب

شروع کردن کتاب با یک رویا ممکن است ایده خوبی به نظر برسد اما چندان نوآورانه نیست. در گذشته به قدری از این ایده استفاده شده که خوانندگان از آن می‌گذرند تا به محتوای واقعی برسند. به طور مشابه استفاده از آب و هوا به عنوان وسیله‌ای برای شروع کتاب مثالی از یک کلیشه است. اگر آب و هوا داستان را به جلو پیش می‌برد آنگاه استفاده از آن بلامانع است اما استفاده از آن به منظور شروع کتاب بی معناست. اگر رویاها نیز گامی در پیشبرد داستان انجام می‌دهند آنگاه استفاده از آنها منطقی است در غیر این صورت اگر برای افزایش تعداد کلمات کتاب می‌باشند ایده هوشمندانه‌ای نمی‌باشند.

استفاده از جملاتی که دیگر خواننده آنها را از حفظ شده است

شما چقدر مشتاق خواندن داستانی درباره مثلث عشقی هستید؟ احتمالا زیاد مشتاق نیستید. این ایده به قدری استفاده شده که خواننده به هنگام رو به رو شدن با دو نفری که عاشق یک نفر هستند از ته دل آه می‌کشند. در گذشته این ایده داستانی به خوبی جواب می‌داد اما حالا تبدیل به یک کلیشه شده است. مردم میخواند داستان جدیدی بخوانند که آنها را از حاشیه امنشان بیرون می‌برد. اگر نیازمندیهای تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی را به اینکه مردم زمان کافی ندارند اضافه کنید، بیش از گذشته لازم است که داستانها جدید و نوآورانه باشند. اگر در مورد مثلثهای عشقی تغییر جدیدی وجود دارد، ممکن است دنبال کردن آن ارزش داشته باشد.

چگونه از کلیشه نویسی در داستان جلوگیری کنیم

ممکن است خودداری کردن کامل از کلیشه نویسی در نوشته امکان پذیر نباشد اما میتوانید بیشتر آنها را از نوشته خود خارج کنید. اول از همه آنکه مهم است داستان‌تان را ویرایش کرده و غلط گیری کنید. این کار به تشخیص کلیشه‌های موجودی که از آنها استفاده کرده‌اید کمک می‌کند. شما باید بین نوشتن و ویرایش کردن زمانی فاصله بدهید. وقتی کار نوشتن داستان‌تان به پایان رسید، آن را داخل کشو بگذارید و چند هفته یا یک ماه به آن دست نزنید. سپس وقتی با دیدی تازه به آن نگاه میکنید، کلیشه‌ها در برابر چشمان‌تان نمایان می‌شوند. وقتی کارتان را ویرایش می‌کنید، به جملاتی که شما را خسته می‌کنند دقت کنید. ممکن است آنها کلیشه‌ای باشند.

چرا باید از کلیشه‌ها دوری کنیم؟

دلیل دوری کردن از کلیشه‌ها ساده است: خواننده نمیخواهد آنها را بخواند. کلیشه‌ها نه تنها داستان را خسته کننده نشان می‌دهند بلکه یک ایده کاملا تازه را به ایده‌ای نچندان جالب تبدیل می‌کنند. همچنین کلیشه‌ها برای شهرت نویسنده خوب نیستند. استفاده از کلیشه‌های زیاد شما را متهم به نویسنده‌ای تنبل می‌کند. حتی اگر ایده جدیدی را در داستان دنبال می‌کنید که تا به حال کسی به آن نپرداخته است، استفاده از کلیشه‌ها تاثیری که نویسنده میخواهد داستانش بگذارد را از بین می‌برد.

آیا کلیشه‌ها ضرورتا بد هستند؟

به طور کلی باید از نوشتن کلیشه‌ها در داستان پرهیز کرد. آنها حیات یک داستان جالب  را از بین می‌برند. اما در برخی موارد ممکن است استفاده از یک کلیشه به خصوص زمانی که خواننده دنبال عبارتی آشنا می‌گردد چندان بد نباشد.  مثل زمانی که ویراستار از نویسنده میخواهد از صفات و قیود کمتری استفاده کند تا در زمان لزوم آنها را بکار ببرد. همین امر در مورد کلیشه‌ها صادق است. گاهی اوقات استفاده از یک عبارت آشنا باعث می‌شود تاثیر بزرگتری بر جای گذاشته شود.

دیدگاهتان را بنویسید

Shopping cart

0
image/svg+xml

No products in the cart.

Continue Shopping