باید پذیرفت که درباره این نقش در دنیای داستان نویسی صحبتهای زیادی نشده است. کاراکتر نقش دوم که گاهی از او به عنوان یاور قهرمان یاد میشود، بعد از قهرمان مهمترین تاثیر را در داستان دارد. مثلا دکتر واتسون در داستان شرلوک هلمز یا رابین در داستان بتمن کاراکتر نقش دوم به حساب میآیند. همانطور که میدانید وظیفه قهرمان داستان پیش بردن داستان به جلو است و کاراکتر نقش دوم نیز تا حدودی همین نقش را دارد.
پنجرهای رو به روح داستان
نام دیگر یاور « کاراکتر پنجره ای» است و این پنجره میتواند بیش از یکی باشد. کاراکتر پنجرهای مانند پنجرهای که به ما اجازه دیدن منظره از پشت شیشه را میدهد، انگیزهها، اخلاقیات و گذشته قهرمان را به ما نشان میدهد. کاراکتر دوم به دلیل جایگاهش معمولا فردی نزدیک به قهرمان است و در نقش شریک، راهنما، همسر و یا معشوق ظاهر میشود. نزدیک بودن به قهرمان دلایل زیادی دارد. اول آنکه در شما اعتماد ایجاد میکند. آیا شما صحبتهای یک فرد غریبه را در مورد کاراکتر اصلی داستان میپذیرید؟ شما به عنوان خواننده در صورتی که اطلاعاتی که در مورد قهرمان داستان میگیرید از جانب فردی باشد که رابطه طولانی و مثبتی با قهرمان دارد بیشتر باور میکنید. به زبان ساده اگر قهرمان به کاراکتر دوم اعتماد نداشته باشد چرا شما باید اعتماد داشته باشید؟ معمولا کاراکتر نقش دوم به عنوان راوی داستان ظاهر میشود و مستقیم ترین مسیر را به ذهن خواننده میپیماید.
پلی بین شکافها
قهرمانها موجوداتی دمدمی مزاج هستند و همیشه اطلاعات خود را در اختیار کاراکترهای دیگر داستان قرار نمیدهند. البته شاید این ویژگی برخی اوقات ضروری باشد. پس چگونه مخاطب باید اطلاعات بیشتری را راجع به قهرمان داستان بداند؟ از طریق کاراکتر نقش دوم. آنها اطلاعات قهرمان را در اختیار خواننده قرار میدهند. مفهومی به نام راوی غیرقابل اعتماد وجود دارد که ممکن است در مورد هر کسی که به قهرمان نزدیک است به کار گرفته شود. در داستان شرلوک هلمز در مورد کاراکتر واتسون با صدایی مواجه میشویم که همزمان با توانایی شریک زندگیاش در استنباط منبع و روش جنایت از تکه اطلاعاتی که به نظر نسبتاً نامرتبط با موضوع مورد نظر به نظر میرسد، تحت تأثیر قرار میگیرد- از یک تار مو، بوی عطر و غیره. او ظاهرا همه چیز را میفهمد. اما آیا شرلوک هلمز به همان اندازه که واتسون تعریف میکند خوب است؟ یا آنکه واتسون بی توجه است؟ آیا چون دوست شرلوک هلمز است در مورد خوبیهای هلمز اغراق میکند؟ آیا او درگیری هلمز با مواد مخدر را ناچیز نشان میدهد؟ ممکن است کاراکتر نقش دوم شما برخی از اطلاعات را حذف کند، کم رنگ نشان دهد، شاخ و برگ بدهد یا منحرف کند. آنها نیز انسان هستند و نزدیکیشان به قهرمان باعث میشود برخی اوقات چنین رفتارهایی از خود نشان دهند.
نور هدایتگر
کاراکتر نقش دوم به دلیل نزدیکیاش با قهرمان داستان باعث میشود او را نسبت به خطراتی که در پیش رو دارد برحذر بدارد. این موضوع برای شما به عنوان نویسنده فواید زیادی دارد، زیرا ممکن است زمانی فرا برسد که کاراکتر اصلی شما به گونهای رفتار کند که طبیعی نباشد. به عنوان مثال، کارآگاه شما ممکن است تمایل یا حتی رفتارهایی را که منجر به استفاده از نیروی ناموجه برای اعتراف گرفتن میشود را احساس کند، و دلیل بسیار خوبی برای انجام این کار در ذهن خود داشته باشد. در این لحظه است که همتای او وارد میشود تا ارزشهایش را به او یادآوری کنید و او را دوباره در مسیر صحیح قرار دهد.