بسیاری از نویسندگان دوست دارند داستان زندگی خود را بنویسند. گاهی اوقات این پروژه شخصی است. گاهی برای دوستان یا خانوادهشان است. و گاهی به هدف چاپ و انتشار نوشته میشود. اما سوالی که همیشه مطرح است آن است که: از کجا باید شروع کنم؟ برای پاسخ به این سوال قوانین زیر را رعایت کنید:
- به انتظارات خود توجه کنید
نوشتن داستان زندگی خود کار ارزشمندی است اما لطفا تصور نکنید چاپ کردن آن آسان است. کارگزاران ادبی و ناشران تنها بهترین داستانها را انتخاب میکنند و آن هم در صورتی که به خوبی روایت شده باشد. البته که همیشه میتوانید خودتان کتابتان را چاپ کنید.
- ساده بنویسید
بسیاری از زندگی نامهها به این دلیل به موفقیت نمیرسند که بیش از حد پیچیده نوشته شدهاند. ساده بنویسید اما:
- از ابتدای زندگی خود شروع کنید و به ترتیب زمانی پیش بروید.
- خواننده را جای خود بگذارید. درباره چیزهایی که دیدهاید، کارهایی که انجام دادهاید، و احساساتی که داشتهاید صحبت کنید. در لحظه حال داستانتان بمانید
- از موضوع اصلی خارج نشوید
- داستان زندگیتان را به شکل خاطرات روزانه تعریف نکنید. شما باید به زبانی روان داستانتان را روایت کنید که خواننده را درگیر نگه دارد.
- سخنرانی نکنید
- از زبان توصیفی استفاده کنید. ممکن است شما یادتان بیاید که فرودگاه شهرتان در پنجاه سال پیش چه شکلی بوده است اما ما یادمان نمیآید. پس برایمان تعریف کنید. برای همین است که ما کتاب شما را میخوانیم.
- تحقیق کنید
در بازار تحقیق کنید. ببینید چگونه زندگی نامههای حرفهای منتشر میشوند. چگونه نویسندگان آن کتاب با مواردی که شما باید روبه رو شوید روبه رو میشوند. همچنین تعداد صفحات کتابتان را مشخص کنید. برای نشر تجاری و برای آنکه کارگزاران ادبی زندگی نامه شما را قبول کنید باید دست نویسی به اندازه هفتاد تا صد هزار لغت داشته باشید. اگر طولانی تر یا کوتاهتر از این مقدار بنویسید، باید احتمال بدهید که کتابتان برای انتشار مورد قبول واقع نشود. و در آخر با آنکه شما در مورد زندگی خودتان مینویسید اما ممکن است متوجه شوید که کمی تحقیق کردن درباره موضوعی که صحبت میکنید معجزه میکند.
- مراقب سبک نوشته خود باشید
اگر میخواهید نظر خواننده را جلب کنید باید به شدت مراقب سبک خود باشید. این یعنی نمیتوانید همانطور که صحبت میکنید بنویسید. در نتیجه باید خودتان را به چالش بکشید تا واضح و گویا بنویسید تا خواننده دقیقا بتواند آنچه شما تعریف میکنید را ببیند.
- بازخورد بگیرید
وقتی در پروژه خود به خوبی جا افتادید، باید بازخورد بگیرید.
- لذت ببرید
از نوشتن داستان زندگی خود لذت ببرید. این داستان شماست. از تعریف کردن آن لذت ببرید و به خودتان افتخار کنید. شما لیاقت آن را دارید. اگر این مقاله را میخوانید احتمالا دوران پر چالشی را میگذرانید و داستانی دارید که میخواهید آن را برای دیگران تعریف کنید. خبر خوب آن که بازار داستانهای زندگی حقیقی و الهام بخش هم چنان داغ است. خبر بد آنکه رقابت در این عرصه بسیار تنگ است و تنها بهترین زندگی نامهها توسط کارگزاران ادبی انتخاب میشوند. اگر داستانی برای تعریف کردن دارید لطفا این سوالات را در ابتدا از خودتان بپرسید:
- اگر داستانتان هرگز چاپ نشود یا توسط کارگزار ادبی پذیرفته نشود چه احساسی خواهید داشت؟
- در مورد تجاری سازی داستان خود چه احساسی خواهید داشت؟
- آیا میتوانید برای ارتباط برقرار کردن با خوانندگان به شکلی منحصربفرد و احساسی داستانتان را تعریف کنید؟
- چگونه کارهای تبلیغاتی را انجام میدهید؟