به عنوان یک نویسنده، انگیزههایی که کاراکتر را به جلو میراند دارای قدرت و اهمیت زیادی هستند. با آنکه درگیری ممکن است توجه خواننده را به خودش جلب کند، اما توجه او را برای طولانی مدت جلب نمیکند. نه تا زمانی که خواننده مفهوم پشت درگیری و جایگاه آنها را در این درگیری متوجه شود. برای آنکه اتفاقات بعدی داستان برای خواننده جالب باشد ابتدا باید به کاراکترهای خود توجه کنید. این وظیفه شما است که ارتباط مابین کاراکتر و خواننده را ایجاد کنید، تا پلی بسازید که خوانندگان را تشویق کند تا در داستان کاراکترتان سرمایه گذاری کنند. مشخص کردن انگیزههای کاراکتر تنها راه ایجاد رابطه کاراکتر و خواننده نیست اما روش مطمئنی است که به کارهای کاراکترها محتوا میدهد.
چگونه انگیزه به عنوان یک ابزار کاراکترسازی عمل میکند
انگیزه به اعمال کاراکتر محتوا میبخشد و باعث میشود خواننده کاراکتر شما را بشناسد. معمولا این انگیزه کاراکتر است که نقش او را در داستان مشخص میکند. انگیزه کاراکتر میتواند اطلاعاتی اضافی درباره خودش از جمله نوع شخصیت و ضعفها، ارزشها و باور و رویدادهای کلیدی زندگی گذشتهاش را آشکار کند.
اهمیت خلق انگیزههای قابل باور
- نیازهای روانی
آب، غذا، گرما، و سایر نیازهای بیولوژیکی به عنوان پایههای نظریه سلسله مراتبی مازلو میباشند. به جز مرگ، سایر نیازها در صورتی که نیازهای روانی برطرف نشوند، تبدیل به نیازهای ثانویه میگردند.
- امنیت و پشتیبانی
انسانها پس از برطرف شدن نیازهای بیولوژیکی، خواستار امنیت بلند مدت به شکل امنیت مالی، اجتماعی، احساسی و سلامتی، و آزادی از بند ترس میباشند.
- عشق و متعلقات
پس از برآورده شدن نیازهای اولیه، انسانها به دنبال حس سلامت بین فردی به شکل نزدیکی، اعتماد، پذیرش و محبت هستند.
- دستاوردها و عزت نفس
انسانها پس از آنکه نسبت به داراییهای خود احساس امنیت کنند، به دنبال یافتن عزت نفس فردی میروند.
- خودشکوفایی
پس از برآورده شدن نیازهای فیزیکی و روانی، انسانها سعی میکنند نهایت پتانسیل خود را به خصوص در رابطه با علایق و استعدادهایشان بکار بگیرند. انسانها به طور عمومی کار میکنند تا نیازهای فیزیکی پاسخ داده نشدهشان را قبل از آنکه نیازهای روانی یا نیاز به خودشکوفایی درآنها بر طرف شود، برآورده کنند.
چگونه انگیزهی شاخص کاراکتر خود را نشان دهیم
هر یک از کلمات و اعمال کاراکترهای شما هدفی چون تلاش برای برآورده ساختن نیازی خاص در سلسله مراتب مازلو دارد. وقتی داستان را مینویسید و آن را ویرایش میکنید، از خودتان بپرسید چرا انتخاب کردهاید که کاراکترهایتان به شکلی که اکنون عمل میکنند، عمل کنند. آیا آنها به شیوهای عمل میکنند که در راستای نیازها و شخصیت آنهاست؟ اگر خارج از شخصیت خود عمل میکنند، چه نیازهای برآورده نشدهای را میخواهند برآورده کنند؟ اگر نمیتوانید هیچ کدام از این سوالات را صادقانه و شفافانه پاسخ دهید، صحنه خود را بازبینی کنید تا انگیزه کاراکترتان را تقویت نمایید. اگر کاراکترتان نتواند به شکلی باورکردنی عمل کند، آنگاه رابطه ارزشمند کاراکتر- خواننده را که به سختی ایجاد کردهاید، در معرض خطر قرار میدهید. با آنکه ارزیابی انگیزههای کاراکتر در هر صحنه ضروری است، مهمترین انگیزهای که باید در کاراکترتان پرورش دهید انگیزهای است که او را به سمت رسیدن به هدف داستان میکشاند. همان هدف اصلیای که در سرتاسر داستان میخواهد به آن برسد.