آیا صدها ایده داستانی هیجان انگیز در مغزتان میگردد؟ انتخاب اینکه کدام یک از این ایدهها را بنویسید به نظر غیر ممکن است. بخصوص زمانی که مطمئن نیستید کدام ایده بهتر با اهداف و تواناییهای شما به عنوان نویسنده مطابقت دارد.
آیا ایدههای صحیحی را بررسی میکنید؟
ایده داشتن برای داستان با ایدههای داستانی متفاوت است. ایدههای داستانی پیش فرضی عملی دارند در حالی که ایده داشتن برای داستان بارقههایی از الهام هستند که هنوز جایگاهی برای خود نیافتهاند. پیش فرضها به وزن داستان اضافه میکنند. آنها در هنگام پیش نویسی کردن قابل چهارچوب بندی هستند و ساختار شفافی دارند، و شما را به طور منطقی مطمئن میکنند که ایده داستانی شما شکست نمیخورند. برای تهیه پیش فرض برای ایده داستانی خود به سوالات زیر پاسخ دهید:
- قهرمان کیست؟
- هدف او چیست؟
- چگونه میخواهد به هدفش برسد
- چه فاجعهای تعادل قهرمان را بر هم میزند؟
- چه کسی یا چیزی با او مخالفت میکند؟
- درگیری اصلی چیست؟
توصیههایی برای انتخاب مابین ایدههای داستانی
انتخاب بین ایدههای داستانی مانند کشیدن دندان میماند، اما توصیههایی وجود دارد که این فرایند را کمی ساده تر میکند. ساده ترین توصیه آن است که: اگر یک ایده داستانی شما را بیشتر از سایر ایدهها هیجان زده میکند، آن را انتخاب کنید. نگرانی در مورد توانایی نوشتن یا بازاریابی کردن برای یک داستان خاص بسیار زیاد است اما شور و هیجانی که ایجاد میکند جادویی است. اگر از دل و جان برای داستانی که دوست دارید مایه بگذارید، جایی برای پشیمانی باقی نمیماند. اما اگر میخواهید همه ایدههای داستانی را بنویسید در زیر به چند نکته اشاره میکنیم
نکته شماره 1: علت را برای خود تعریف کنید
هدف شما از نوشتن کتاب بعدی چیست؟ آیا میخواهید اولین حضور شما در عرصه چاپ باشد یا جایگاه خاصی را در برنامه انتشارتان پر کنید؟ آیا میخواهید طرفداران خود را زیاد کنید یا لبخندی را به صورت کودکی بیاورید؟ یا فقط برای خودتان مینویسید؟ با تعریف هدف خود درک شفافتری از اینکه کدام ایده داستانی بیشترین رضایتمندی را برایتان به همراه میآورد بدست میآورید.
نکته شماره 2: فصل فعلی خلاقیت خود را شناسایی کنید
زندگی خلاق ما فصلهای مختلفی دارد. گاهی اوقات نیاز داریم تا در روزهای پرهیاهوی زندگی، نوشتن مامن امنی برای ما باشد. گاهی اوقات انرژیهای خلاق ما به در و دیوار میخورند و ما را وامیدارند تا بنویسیم. شناسایی فصل فعلی خلاقیت خود به شما در انتخاب ایده داستانی که بیشتر با نیازهایتان منطبق است کمک میکند. مثلا ممکن است جاه طلبانه ترین ایده داستانی خود را برای زمانی بخواهید که انرژیهای خلاق شما در اوج خود هستند، در حالیکه یک ایده داستانی ساده و جالب بهترین انتخاب برای زمانی است که زندگی بر شما سخت میگیرد.
نکته شماره 3: کمی مبهم باشید
اگر میدانستید قبل از آنکه وقتتان تمام شود فقط میتوانید یک داستان بنویسید کدام ایده داستانی را انتخاب میکردید؟ پرسیدن این سوال به شما در پیدا کردن ایده داستانیای که بیشتر از همه قلب شما را به تسخیر خود در آورده کمک میکند. برای برخی آن ایده غیرمتعارف ترین ایده در مجموعه ایدههای داستانی خود یا ایدهای است که مجموعهای را به پایان میرساند. برخی ممکن است موضوعی را انتخاب کنند که با مشکلی که بر قلبشان سنگینی میکند، مقابله کنند یا شاید ایدهای که درست به نظر میرسد را انتخاب کنند. در هر صورت وقت آن است که بدون احساس پشیمانی بنویسید. هیچ گاه نمیدانید کدام داستان آخرین داستانتان است.
نکته شماره 4: ایده عملی پیدا کنید
وقتی ایده داستانی که میخواهید بنویسید را پیدا میکنید، باید اشتیاق و میل را با عملگرایی ترکیب کنید. شما احتمالا چند ماه یا چند سال آینده را با داستانی که انتخاب کردهاید سپری میکنید. آیا از اینکه وقت و توجه خود را به نوشتن اختصاص دهید مطمئن هستید؟ پرداختن به جنبه عملی ایده داستانی خود به شما نشان میدهد کدام یک از ایدههای داستانی نسبت به سایر ایدهها کوشش بیهودهاند.