اگر تمام عمر خود را صرف نوشتن کرده باشید، منطقی است که آخرین کلمات خود را نیز بنویسید. مارک تواین میگوید: آخرین نفس خود را در پیامی مقین و موقر به گوش همگان برسانید. مرگ موقعیت بسیار مهمی برای بداهه گویی است. تواین مینویسد: «امکان ندارد کسی ناآماده به آخرین لحظهی زندگیاش برسد و حرف خوبی برای گفتن داشته باشد – به ندرت کسی پیدا میشود که به آخرین لحظه عمرش اعتماد داشته باشد و آن را به سخره نگیرد و با حس پوچی این دنیا را ترک کند.” هیچ نویسندهای نباید با شکست در همان چیزی که زندگی خود را به کمال رسانده است بمیرد. در زیر، به تعدادی از آخرین کلمات نویسندگان معروف اشاره میکنیم.
- من باید بروم. مه در حال ریختن است. امیلی دیکنسون
- من چیزی جز مرگ نمیخواهم. جین آستین. آستین این جمله را در پاسخ به خواهرش که از او پرسید آرزویت چیست، گفت.
- مرگ زیباترین رخداد زندگی است. الیزابت برِت.
- این بالشها را بردارید، من دیگر به آنها احتیاجی ندارم. لوییس کارول. کارول میدانست چه زمانی میمیرد، و دنیا را با اعلام قبلی دراماتیک ترک کرد
- فکر نمیکنم هیچ دو انسانی به شادی ما زیسته باشند. ویرجینیا وولف. اینها اخرین کلمات در یادداشت خودکشی وولف است. او این نامه را خطاب به شوهرش لئونارد نوشته است.
- خداوند کاپیتان وِر را بیامرزد. هرمان مِلویل. این رمان نویس بزرگ آمریکایی آخرین لحظاتش را مشغول نوشتن بود. کاپیتان وِر نام یکی از کاراکترهای بیلی باد است که ملویل تا آخرین لحظه زندگیاش بر روی آن کار کرد.
- متاسفم که شماها را به عذاب انداختم. نمیدانم چطور این روزها اینقدر سریع با ترافیک خیابانها به بیمارستان میرسید. ایان فلمینگ. وقتی بدن فلمینگ از نوشیدنی و سیگار اشباع شد، نویسندهی جیمز باند به پزشکان حاضر در آمبولانسش گفت که از زحمتی که به آنها داده است عذرخواهی میکند.
- آن چیست؟ آیا صورتم عجیب به نظر میرسد؟ رابرت استیونسون. جملات مختلفی از آخرین کلمات استیونسون نقل شده است. به هر حال آخرین کلمات این نویسنده پاسخی به خونریزی مغزی او بود که باعث مرگ او شد.
- پروانهای خاص روی بال نشسته است. ولادیمیر نابوکوف. نابوکوف که استاد خود – تبلیغی است جملات آخرش را به شانس واگذار نکرد.
- مردگان هیچ کاری را به راحتی انجام نمیدهند – بنجامین فرانکلین. این نویسنده آمریکایی این جمله را در پاسخ به دخترش که میخواست برای آنکه راحتتر نفس بکشد او را به طرف دیگر بخواباند گفت.
- آیا کسی نمیفهمد؟ جیمز جویس. این جملات برای مرد شیطان ادبیات مناسب است. جویز فرد آزمایشگری بود که تمامی محدودهی زبان را در نوردید. جملات آخر او افکار بسیاری از معلمان انگلیسی را نشان میدهد که کتابهای او را تعلیم داده اند
- شب بخیر بچه گربهی من. ارنست همینگوی. این کلمات به همسر نویسنده درست قبل از آنکه جان خود را در سن 61 سالگی بگیرد گفته شده است.
- من از همه چیز خسته شدهام. وینستون چرچیل. این نخست وزیر سابق به مرگ اجازه داده بود تا جان او را بگیرد.
- بر روی زمین. چارلز دیکنر. آخرین کلمات دیکنز در حالی که در خانه سکته کرده بود گفته شد. او در پاسخ به خواهرزنش که به او توصیه کرده بود روی زمین بخوابد این کلمات را بر زبان آورد.
- من زندگی شادی داشتم. ویلیام هازلیت. این کلمات آخر برای مردی که مقالهای به نام « لذتِ نفرت داشتن» را نوشته بسیار مثبت اندیشانه است.
- من فکر نمیکنم آنها صدای مرا شنیده باشند. یوکیو میشیما. میشیما خطاب به سربازان ژاپنی میگوید و آنها را تشویق میکند دولت را براندازند و قدرت امپراطور را به او بازگرداندند. او سپس به طرز فجیعی اعدام شد
- باشد پس میگویم. دانته حال مرا به هم میزند. لوپ دا وِگا. این نمایشنامه نویس عصر رنسانس توانست قبل از آنکه این دنیا را ترک کند آنچه در دلش مانده بود بگوید
- خداحافظ. اگر همدیگر را دیدیم…. مارک تواین. کلمات آخر مارک تواین که در پاسخ به دخترش کلارا نوشته شده است، بیشتر در مورد اشاعه عشق بود تا حفظ شهرت او به دلیل زیرکی.