تلفن: 66495713 - 66491588 - 66469184
منشا و تاریخچه‌ی داستان کوتاه در امریکا

منشا و تاریخچه‌ی داستان کوتاه در امریکا

داستان کوتاه و موسیقی جاز سفری مشابه را در فرهنگ جامعه آمریکا طی کرده‌اند. این دو که اکنون به  اشکال هنری خاص پسند تنزل یافته‌اند هر دو در اوایل و اواسط قرن بیستم شکوفا شدند و به سطحی از محبوبیت رسیدند که فراتر از سن، نژاد، و منطقه گرایی بود. به عبارت ساده، همه به موسیقی جاز گوش می‌دادند و همه داستان‌های کوتاه می‌خواندند، و همه درباره آنها به عنوان صادرات مهم فرهنگ آمریکایی صحبت می‌کردند.

اما در حالی که جاز اساساً پس از پایان قرن بیستم توسعه یافت، ظهور و رواج داستان کوتاه نزدیک به صد سال قبل از آن در حال شکل گیری بود. ریشه‌های داستان کوتاه آمریکایی به راحتی قابل تعریف و عمل‌گرایانه‌تر است، که عمدتاً بر اساس فرهنگ عامه خوانندگان آمریکایی است تا نوعی حکم یا مانیفست هنری. مانند بسیاری از هنرها و فرهنگ آمریکایی، شاید متأسفانه، داستان کوتاه زمانی که آمریکایی‌ها به آن بیشتر نیاز داشتند به شهرت رسید، اما پس از آن که مرتبط بودن آن با فرهنگ آمریکایی زیر سوال رفت، مورد توجه قرار نگرفت.

تاثیرات

قبل از درک زمینه‌ای که داستان کوتاه مدرن آمریکایی در آن متولد شده است، مهم است که تأثیرات آن و سنت‌های روایی و آداب و رسومی را که به شکل گیری آن کمک کرده‌اند، درک کنیم. اولین  نسخه‌های داستان کوتاه آمریکایی را می‌توان به آلمان نسبت داد، جایی که نویسندگانی مانند هاینریش فون کلایست، E.T.A. هافمن و لودویگ تیک در حال رواج بخشیدن به یک شکل روایی ترکیبی بودند که طرح و داستان را با هم ترکیب می‌کرد. در حالی که داستان کوتاه بیشتر شبیه به اجرای هنری بود – که با زمان حال و توجه کمی به کشف کاراکتر یا زاویه دید او تعریف می‌شد-  داستانهای بلند در زمان گذشته و با تاکید بر صدای راوی و متن داستان گفته می‌شد.

طرح و داستان هر دو ریشه در خارج از سنت ادبی آلمان دارند، اما نویسندگانی مانند کلایست، هافمن و تیِک از عناصری از طرح برای خلق روایت‌های کوتاهی که بر شخصیت و طرح داستانی تأکید می‌کرد، استفاده کردند. این قطعات ترکیبی، که به اندازه کافی جمع و جور بودند تا در یک جلسه تکمیل شوند، در روزنامه‌های سراسر آلمان به عنوان یک سرگرمی منتشر می‌شدند.

ورود به امریکا

مانند بسیاری از بزرگترین صادرات فرهنگی آمریکا، داستان کوتاه مدرن به جای تجمل، از روی ضرورت رشد کرد. در آغاز قرن نوزدهم، ایالات متحده یک کشور رو به رشد با پیشگامان و ماجراجویانی بود که در جستجوی فرصت‌های جدید راه خود را به سمت غرب پیش می‌برد. با توجه به اینکه بسیاری از جمعیت آمریکا دائماً از شهری به شهر دیگر در حال حرکت هستند، رمان سریالی شکل ادبی مناسبی نبود – مردم علاقه چندانی به خرید روزنامه یا مجله نداشتند و وقت خود را روی فصلی از داستان سرمایه گذاری می‌کردند که بتوانند تا صبح روز بعد آن را تمام کنند.

به این ترتیب، اولین نویسندگان داستان کوتاه  آمریکایی مانند واشنگتن ایروینگ و هرمان ملویل از آثار نویسندگان آلمانی برای خلق داستان‌های کوتاه و غالباً خارق‌العاده استفاده می‌کردند که خوانندگان به راحتی می‌توانستند در یک جلسه به پایان برسانند و روزنامه‌ها فضایی برای چاپ آنها داشتند. نتیجه یک پدیده ملی بود که هم برای نویسندگان و هم برای ناشران بسیار سودآور بود و به نویسندگان این امکان را می‌داد که سالانه چند داستان منتشر کنند تا به درآمدشان کمک کند.

قرن بیستم و بعد از آن

این مفهوم که نویسندگان می‌توانند با فروش چند داستان کوتاه در سال – چه به عنوان هنر، چه سرگرمی یا ترکیبی از آنها – امرار معاش کنند تا دهه 1960 و 1970 وجود داشت. با وجود مخاطبانی که داستان کوتاه جدید را به صورت هفتگی یا ماهانه میخواستند، داستان کوتاه یک زمین بازی ادبی برای نویسندگانی بود که می‌خواستند محدودیت‌های این شکل داستانی را چه از نظر زیبایی‌شناسی و چه از نظر محتوا بردارند. پژوهشگران ادبی از برخی جنبه‌ها به دلیل مشخصی با هم مبارزه می‌کنند، اما داستان کوتاه در اواخر دهه1980 تا اوایل دهه 1990 از بین رفت. اگرچه داستان کوتاه در 10 تا 15 سال گذشته با گسترش برنامه‌های  MFA  احیا شده است- بحث در مورد یک داستان 20 صفحه‌ای در مقایسه با یک رمان 250 صفحه‌ای بسیار آسان‌تر است.

بسیاری از پژوهشگران و خوانندگان ادبی داستان کوتاه را به شکلی در حال مرگ اعلام می‌کنند، اما شاید رایج‌ترین وسیله خبری و سرگرمی امروزی – اینترنت – به  بقای این شکل داستانی و تکامل آن کمک کند.

دیدگاهتان را بنویسید

Shopping cart

0
image/svg+xml

No products in the cart.

Continue Shopping