با فراهم آمدن دسترسی به اینترنت، امکان مشاهدهی فیلمهای گوناگون از ملل مختلف برای افراد فراهم آمده است. فیلمهایی که میتوانند حتی زندگی ما را دستخوش تغییر کنند و فیلمهایی که اگر میخواهید وارد عرصهی نویسندگی شوید، مخصوصاً فیلمنامهنویسی، بسیار برایتان کارآمد خواهند بود. در این مطلب، نظر فیلمنامهنویسان مطرح را در مورد نوشتن با یکدیگر خواهیم خواند.
وینس گیلیگان (Better call Saul, Breaking bad, The X files)
تصمیمی هوشیارانه، شگفتزده کردن مردم است […] امروزه با تمام سرگرمیهای شگفت انگیز و نه چندان شگفت انگیز، توجه مردم را جلب کردن دشوارتر از همیشه شده است، بنابراین باید آنها را شگفتزده کنید.
داشتن ایدهای قطعی از اینکه تمام اتفاقات باید چطور به سرانجام برسند اصلاً بهرهورانه نیست. اگر طرز تفکر خشکی داشته باشید ممکن است فرصتهای شگفتانگیزی برای داستانسرایی را از دست بدهید.
آنتونی هوروویتس (Foyle’s War ، Murder in mind، William Tell )
چرا رمان مینویسید؟ می خواهید اثرتان را چاپ کنند؟ می خواهید خودتان اثرتان را چاپ کنید؟ میخواهید پولدار شوید؟ من مینویسم چون داستان تعریف کردن دوست دارم و چون هیچ کار دیگری نیست که بخواهد انجام دهم. حتی اگر کسی کتابهایم را نمیخرید، میدانم که همین طور به نوشتن ادامه میدادم …
و این بهترین نگرش است. نگران ناشران، مدیر برنامهها، منتقدان، شریکها، دوستان یا حتی خوانندههایتان نباشید. باور کنید که معاملات و لیستهای پرفروشترینها بخشی از نوشتن هستند که کمترین لذت را از آنها میبرم. خود را در کارتان غوطهور کنید. به خودتان باور داشته باشید و از کاری که انجام میدهید لذت ببرید. هیچچیز بهاندازهی عمل نوشتن رضایتبخش نیست. بقیهی چیزها خودشان جور میشوند.
تینا فی (Unbreakable kimmy Schmiolt, Saturday night Live, 30 Rock)
باید نهایت سعیتان را بکنید که تا آخرین ثانیههای ممکن در اوج بمانید و شوخیهایتان را بهتر کنید و بعد باید رها کنید. میتوانید همچون بچهای باشید که کنار سرسرهی آبی ایستاده و بیشازحد به پریدن یا نپریدن فکر میکند … باید بگذارید مردم ببینند که چه نوشتهاید.
مارتا کافمن (Friends, Joey, veronica’s closet, Dream on)
هم بامزه نیستند؛ آدمها فکر میکنند که اگر ایدهای بامزه است، یعنی خودشان بامزه هستند. اغلب اوقات، جوکهایی مینویسند که بامزه نیستند. آنها کمدی اجرا نمیکنند. یاد بگیرید که چه چیزی موجب خوب بودن یک نوشته میشود. اکثر نویسندگان جدید اسم یک شخصیت را هزار بار میگویند. نوشتن باید بهمانند نوشتن هایکو باشد. حساب دیالوگها را داشته باشید. تا جاییکه میتوانید برای بیان کردن منظورتان از کلمات کمتری استفاده کنید. صحنهها چندان به دیالوگ ربط ندارند، بلکه موضوع آن چیزی است که در زیر آنها نهفته است.
دان هارمون (Rick and Morty, Community)
پروسه نوشتن را هر روز انجام دهید تا آدمهای پولدار برای انجام این کار به شما پول بدهند. خانهای بخرید، خودتان پولدار شوید و کسی باشید که افراد بیپول را برای نوشتن استخدام میکند. یک جایی این وسطها سعی کنید یک سگ بخرید و دوستدختر بامزهای پیدا کنید، وگرنه همهچیز بیهوده خواهد شد.