توضیحات
دربارهی کتاب دیدار با زندگی
ما نمی دانیم عشق چیست، ما عاشق نیستیم، ددمنش، زمخت، بیتفاوت و بیرحم شدهایم. بدون عشق هیچکس قادر به حل هیچ چیز نیست. آیا هیچ گاه از خود پرسیده اید چرا در وجودتان از عشق اصلا خبری نیست؟ آیا می دانید منظور من از عشق چیست؟ منظورم مهربان بودن بدون هیچ انگیزه ایست، بخشنده بودن صرف، عاطفه داشتن به دیگران و زشتی خیابانهای کثیف و فقر را احساس کردن و علتش را پیدا کردن است . … گریستن، نه بر وضع خانواده بیچاره خود یا مرگ کسی که دوستش دارید، بلکه گریستن برای هرج و مرج کامل این دنیا…
باید دید- دیدنی واقعی و غیر کلامی – دیدن غیر کلامی, یعنی بدون بیننده، زیرا عصارۀ عادت و تعارض است.
چرا بدنبال دوست هستیم؟ که به او وابسته و یا مصاحبی داشته باشیم؟ اینکه ما به دیگران تکیه میکنیم بخاطر تنهایی و عدم کفایت است که به استفادهجویی وبهرهکشی ازدیگران میپردازیم تا تنهاییمان را پر کنیم… بیشتر ما بسیار تنها هستیم، و هر قدر مسنتر شویم احساس تنهایی بیشتری میکنیم و به تهی بودن خود بیشتر پی میبریم… بیاموزید که معنای تنها بودن چیست و هرگز از آن نگریزید، به آن نگاه کنید، با آن زندگی کنید، ببینید معنای ضمنی آن چیست، تا بدین ترتیب از نظر روحی و درونی به کسی متکی نباشید، آنوقت معنای عاشق بودن را خواهید دانست.
دربارهی نویسنده
جیدو کریشنامورتی متولد ۱۲ مه ۱۸۹۵ در هندوستان و درگذشته در ۱۷ فوریه ۱۹۸۶ میباشد. موضوعات مورد بحث او عبارت اند از: وابستگی و ترسهای روانی، آزادی و استقلال فردی، شرطیشدگی ذهن، طبیعت ذهن، مراقبه، روابط انسانی، یادگیری و آموزش. او بهطور مداوم بر نیاز انسان به یک انقلاب درونی تأکید داشت؛ انقلابی که نمیتواند توسط یک عامل یا مرجع بیرونی، مذهبی، سیاسی، یا اجتماعی رخ دهد.