همه نویسندگان گاهی در زمینه خلاقیت با ناکامیهایی روبه رو میشوند. اما اگر معمولا این ناکامی را تجربه میکنید چطور؟
اگر این مقاله را میخوانید احتمالا از روند نوشتن خود راضی نیستید. شاید بعد از سالها نوشتن هنوز پیش نویس اولتان را تکمیل نکردهاید. شاید به دنبال یافتن زمان یا انگیزهای برای نوشتن هستید. نارضایتی از خلاقیت خود را به اشکال مختلف نشان میدهد و در اثر کمبود وقت، دانش، مهارت، انرژی و تمرکز ایجاد میشود. شما در ابتدا باید ذهنیتی خلاق داشته باشید. در ابتدا باید مقاومت را تعریف کنیم
مقاومت چیست؟ مقاومت احساسی است که وقتی میخواهید قلم و کاغذ به دست بگیرید جلوی شما را میگیرد. ترکیبی از تردید، و ترس و گاهی بی تفاوتی است. مقاومت در ذات خود چیزی جز ترس نیست. بنابراین تعجبی ندارد که مقاومت، نویسندگانی را شکار میکند که خواستی خلاقانه دارند. نیروی اراده شما در مواجه با مقاومت به خطراتی که در رابطه با دنبال کردن زندگی نویسندگی است نگاه میکند و شما را برحذر میدارد. وقتی با مقاومت روبه رو میشوید، نباید با ترستان مقابله کنید. شجاع بودن تصمیم آسانی نیست. اما اگر دیگر نمیخواهید صدماتی که ترس به شما میزند را بپذیرید، بهترین تصمیم را گرفتهاید.
مطمئن ترین راه برای غلبه کردن بر مقاومت درونی ایجاد یک ذهنیت خلاق سالم است که از شجاعت جانبداری کند. اگر نگرانید که جمله خاصی در آخرین فصل رمانتان به آن دقتی که میخواستید نوشته نشده است، میتوانید ساختار جمله را از نو تغییر دهید.
مقاومت دوست دارد باورهایی محدود کننده مانند باورهای زیر را در گوشتان زمزمه کند:
- تو نمیتوانی نویسنده باشی. به اندازه کافی خوب نیستی.
- داستانهای تو اصیل نیستند. خیلی پیچیده، احمقانه یا غم انگیزند. هیچ کس آنها را نمیخواند
- مگر نمیدانی که نوشتن عملی خودخواهانه است؟ تو از وقت فرزندان و عزیزانت میزنی
- اگر فکر میکنی با نوشتن در زندگی به جایی میرسی حتما شوخی میکنی. تو چه که هستی که بخواهی نویسنده شوی؟
در برخی موارد در زندگی، کسی باورهای محدود کننده را به اسم حقیقت به خورد شما میدهد. مثلا معلم مدرسه، والدین یا دوستان. یا شاید آنها را در یک سخنرانی یا در یک برنامه طنز آخر شب شنیده باشید. در هر صورت برای باور کردن این دروغها مقصر نیستید. درونی سازی کردن این باورهای محدود کننده وقتی به عنوان واقعیت عنوان شوند کار راحتی است. اما شما مسئول آن چیزی هستید که باور میکنید. برای پرورش یک ذهنیت خلاق که به جای ترس و بی عملی، شجاعت را ترویج کند، باید عقاید محدود کنندهای که راه حل شما را تهدید میکند کنار بزنید. به گفتگوهای درونی منفی خود گوش کنید. دفعه بعدی که مقاومت در گوشتان از باورهای محدود کننده صحبت کرد، جملات زیر را به خود یادآوری کنید:
- من برای آنکه نویسنده خوبی شوم تلاش میکنم
- داستانهای من اصیل هستند زیرا من آنها را روایت میکنم
- من داستانهایی مینویسم که میخواهم بخوانم و همین کافی است
- من نویسنده محبوب کسی خواهم شد.
- وقتی علاقهام را برای نوشتن دنبال کنم، به نسخه بهتری از خودم تبدیل میشوم
- وقتی مینویسم، به فرزندانم نشان میدهم که دنبال کردن کاری که برایشان شادی به دنبال دارد خوب است
- نوشتن نوعی شیوه ابراز وجود است و من ارزش شنیده شدن دارم
- من یک نویسنده هستم
میتوانید این جملات را جملات تاکیدی مثبت، مانترا یا سخنان دلگرمی دهنده فردی بنامید. وقتی متعهد میشوید که به باورهای محدود کننده خود با کلمات حقیقی پاسخ دهید، روند آهسته اما پیوسته ایجاد انقلاب در ذهنیت خلاق خود را آغاز میکنید.