پیشنهادهای داستانی میتواند دنیای جدیدی را به عنوان یک نویسنده به روی شما بگشاید. وقتی برای نوشتن یک داستان فانتزی تمرکز میکنید، به راحتی در دنیای جادویی آن غرق میشوید! در ژانر فانتزی موجودات جادویی، شهر یا جهان ناآشنا، یا یک جادوگر شیطانی وجود دارد. پیشنهادات داستانی زیر به شما برای نوشتن داستانهای جادویی کمک میکنند.
اسلحه و سپر جادویی
- شمشیری جادویی در یک قلعه سوخته کشف میشود که مدت هاست غارت شده است. هنگامی که آن را برمیدارند، ناگهان صاحب آن برای انتقام گرفتن میآید و از کسانی که قلعه را نابود کردهاند انتقام میگیرد.
- یک خنجر مرگبار در کنار دو جسد پیدا میشود. خنجر هر سمی را که کاربر میخواهد بیرون میریزد – مثلا میتواند قربانی را سریع بکشد یا او را زجرکش کند. رهبر قاتلین از هیچ تلاشی برای کشتن فروگذار نمیکند
3- یک سپر به دشمن وحشی میتابد و بزرگترین ترسش را به او نشان میدهد. گروهی از ساکنین معبد به دنبال سپر میگردند و روستاها را در در جستجوی این شیء شیطانی میسوزانند
4- مجموعهای از زرههای استخوانی به کسی که آن را به تن میکند قدرت آسیب ناپذیری میدهد، اما فقط به قیمت از دست دادن انسانیت خود. یک جنگجو زره را میپوشد تا پادشاهی خود را نجات دهد، اما به آرامی توسط نفوذ شیطانی و نفرین سپر فاسد میشود.
قهرمان فانتزی
5- پسر جوانی با آرام کردن اسبش جان یک جادوگر عاقل و پیر را نجات میدهد. جادوگر در عوض پسر را به فرزندی قبول میکند تا به او جادو را یاد بدهد، اما متوجه میشود که پسر در جادوی ممنوعه و کنترل و احضار مردگان استعداد زیادی دارد.
6- دختری در حین سفر در جنگل به طور تصادفی از خانواده خود جدا میشود و با آیین درویید روبرو میشود. الهه طبیعت به دختر جوان لبخند میزند و این آیین او را با قدرت درودی آغشته میکند. او باید تصمیم بگیرد که آیا به الهه خدمت کند یا به خانوادهاش بازگردد.
7- یک جادوگر جوان که در یک آکادمی جادویی شرکت میکند، متوجه میشود که در زیر مدرسه قرنهاست که بر روی کودکان دشمن آزمایشهای تاریکی انجام میشود. درسهای حاصل از آزمایشها برای پیشرفت جادو و فعالیتهای علمی، پژوهشی و مورد تأیید همه هستند. دانش آموز باید تصمیم بگیرد که آیا آنها را نجات دهد یا اجازه دهد آنها به کار خود ادامه دهند.
8- یک روستا پر از آدم کوتولهها معدن نقره خود را در یک فروپاشی از دست میدهند و حالا یک کوتوله جوان باید در کوهها شجاعت به خرج دهد تا معدن نقره و مکان آن را پیدا کند. او با عبور از سرزمینهایی که برای کوتولهها ممنوع است، دوستان مختلفی پیدا میکند، اما با دشمن مرگباری نیز روبه رو میگردد.
مکان جادویی
9- جزیره نقرهای در اطراف زمین شناور است و با تلسکوپ میتوان شهر کوچکی را دید که موجودات بالدار در اطراف آن در حال پرواز هستند.
10- دری وجود دارد که به اندازه اژدهای خفته در زمین میماند. در به رنگ طلایی و مشکی است و نمیتوان آن را خراشید یا باز کرد. برخی میگویند این دری به عالم اموات است و کلید آن جایی در بیرون قرار دارد.
11- در تالابها، نهر کوچکی جاری است که میگویند هر بیماری را درمان میکند، اما نهرهای بسیاری شبیه آن هستند و از آنها سم مهلکی جاری میشود. برخی سفر خود را برای یافتن نهر انجام میدهند و عزیزانشان را که به شدت بیمار هستند با خود به همراه میآورند، اما تعداد کمی معمای یافتن آن را کشف میکنند.
مدرسه جادویی
12- پسری به مدرسه جادوگری که زمانی پدرش در آنجا کار میکرد میرود. پدرش در مدرسه به قتل رسیده و تا آنجا که میتوانسته، جادو را از پسرش دور نگه داشته است. حالا او در تلاش است تا جادو را یاد بگیرد و انتقام پدرش را بگیرد
13- یک مدرسه جادویی در دوران طلاکاری فقط به مردان اجازه ورود میدهد، تا زمانی که مشخص شود زنان نه تنها کتابها، بلکه مصنوعات را نیز قاچاق میکنند. یکی از جادوگران تصمیم میگیرد زنان را بیابد و آنها را آموزش دهد و در عین حال اقدامات خود را مخفی نگه دارد.
14- یک مرد جوان در لس آنجلس که به الکل اعتیاد دارد در یک خانهی بین راهی استخدام میشود و میفهمد که همه آنها و از جمله خود او میتواند جادوگری کند. در این خانه جادو و اعتیاد دست به دست هم میدهند