جولیا کرواچ کارگردان سابق تئاتر و نمایشنامهنویس است که با نوشتن رمانهای پلیسی روانشناسانه یا اصطلاحاً Domestic Noir به موفقیت رسیده است. در ادامهی این مطلب وی ۵ راهکار برای میخکوب کردن خوانندهها در جای خودشان پیشنهاد می دهد.
زاویه دید دوست شماست
داستانها را میتوان از زاویه دید شخصیتهای گوناگون تعریف کرد. راوی داستانتان را با دقت انتخاب کنید، روی نحوه بیان، شخصیت، رازها، دروغها، باورپذیریاش کار کرده و فاصلهی بین تعریف داستان از زوایای دید مختلف را رعایت کنید. بدین طریق میتوانید به الگوی فوقالعادهای برسید. این لزوماً بدان معنا نیست که حتماً باید به اول شخص روایت کنید، بلکه میتوانید ماهرانه از سوم شخص هم استفاده کنید.
آرام پیش بروید
لازم نیست که خواننده یکدفعه سر از همه چیز دربیاورد. در اصل اکثر اوقات هر چه کمتر تعریف کنید بهتر است. در هر قسمت از داستان فقط به تعریف چیزهایی که خواننده باید بداند بپردازید.
ساختار مهم است
باید سه مورد مقدمهچینی، مواجهه و حل مسئله را در نظر داشته باشید. به بیانی داستانتان ساختار و اسکلتبندی داشته باشد. چه پیش از نوشتن ساختاربندی میکنید چه پس از آن، بهرحال مهم است که داستان از ساختاری بهرهمند باشد.
زمان یک زنجیرهی ثابت نیست
این موضوع هم در مورد زمان صدق میکند و هم در مورد فیزیک کوانتوم! لازم نیست داستان حتماً سیری خطی داشته باشد، میتوانید با زمان بازی کنید، اما مهم است که این کار را هنرمندانه انجام دهید و گرنه خواننده گیج میشود.
پیچش داستانی
پیچش داستانی نهتنها برای رمانهای جنایی، بلکه برای هر رمانی خوب است. بهتر این است که خواننده نداند چه اتفاقاتی پیش رو است و سریع از همه چیز نتیجهگیری نکند. آرام پیش رفتن که راهکار دوممان بود در این زمینه کمک میکند. نکتهی مهم آن است که از پیچشها به جا استفاده کرده و اعتماد خواننده را از خود صلب نکنید.