داستانهای بزرگ پر از شخصیتهای بزرگ هستند. یکی از رایج ترین شخصیتها در هر داستانی، راهنما است. در واقع، چهارمین مرحله از سفر قهرمان، ملاقات با راهنما است. راهنمای قهرمان شما کیست و چگونه او را به چالش میکشد؟
گام چهارم: ملاقات با راهنما
ملاقات با راهنما پس از فراخوانی قهرمان به ماجراجویی و کشف این موضوع که کار پیش رو فوق العاده دشوار خواهد بود، اتفاق میافتد. سپس راهنما به قهرمان آموزش میدهد (فیزیکی، ذهنی، معنوی یا ترکیبی از آنها) و اغلب او را در سفر همراهی میکند.
راهنما غالباً یک شخصیت مسن تر و «عاقل تر» است که دیگر قادر به ایفای نقش قهرمانانه به تنهایی نیست.
چرا داستانها نیاز به راهنما دارند؟
سفر قهرمان با درگیری از درون یا از بیرون شروع میشود که آرامشی را که از آن لذت میبرد بر هم میزند.
این درگیری تقریباً همیشه آنقدر طاقتفرسا است که قهرمان نمیخواهد با چالش روبرو شود. برای اینکه قهرمان از وضعیت خود بالاتر برود، به کمک نیاز دارد. در اینجاست که راهنما ظاهر میشود.
راهنما چه کاری انجام میدهد؟
راهنما برای انتقال دانش و آموزش مهارت وجود دارد. آنها معمولاً تعادل جالبی بین مهارت فیزیکی و دانش وجودی نشان میدهند، مانند مورفئوس در ماتریکس (که با نئو میجنگد و در عین حال ماهیت ماتریکس را به او میآموزد) یا دامبلدور (که به هری در مورد قدرت عشق میآموزد در حالی که در مقابل قدرتمندترین جادوی ولدمورت ایستاده است) راهنما وقتی قهرمان را از حاشیه امن خود بیرون میبرد، در بهترین حالت خود میباشد. راهنمایان اغلب تا حدی سرسخت هستند که شرور به نظر میرسند.
سرنوشت راهنما
نقش راهنما سرنوشت ساز است.
راهنما شخصیتی است با دانش و مهارت محدود. پس چرا آنها قهرمان نیستند؟ بیشتر داستانهای قهرمانانه درباره قهرمانان جوانی هستند که با پیشرفت در سفرشان به سن بلوغ میرسند. لوک اسکای واکر. هری پاتر. کتنیس اوردین. حتی داستانهایی مانند ادیسه و ارباب حلقهها که قهرمانهای میانسال را به نمایش میگذارند، دارای شخصیتهای راهنما هستند که بسیار مسنتر و عاقلتر از قهرمانان خود هستند. آنها باید به نحوی کنار گذاشته شوند. و این معمولاً به معنای مرگ است. عملاً هر راهنمای مرده راهی برای بازگشت و کمک به قهرمان حداقل از نظر روحی پیدا میکند. مثلا دامبلدور، موفاسا، اوبی وان کنوبی همه این راهنمایان میمیرند»، اما روحشان زنده است و به رابطه خود با قهرمان حتی بعد از مرگ ادامه میدهند.
پنج دستهی اصلی از راهنماها در داستانها
در زیر به پنج دستهی اصلی از راهنماها اشاره میکنیم.
- مرشد
به نظر میرسد برخی از راهنمایان، قهرمان را از طریق قلمرویی خطرناک و ناآشنا هدایت میکنند. مانند گندالف در ارباب حلقهها و دامبلدور در کتابهای هری پاتر
- مربی
بسیاری از داستانها راهنما را به عنوان مربی نشان میدهند. در این داستانها معمولاً راهنما یک قهرمان سابق است که شکست خورده یا آسیبی دیده که مانع موفقیتش میشود. با این حال، این موضوع میتواند به راحتی حالت کلیشهای به خود بگیرد بنابراین سعی کنید از وابستگی به این اطلاعات پنهان برای یک ضربه احساسی اجتناب کنید. - پدر/ مادر
والدین راهنما که به کرات در کمدیها خود را نشان میدهد، نقشی دوستداشتنیتر از شخصیت راهنمای سنتی دارد و وارد یک رابطه عاطفی منحصربهفرد با قهرمان میشود.
نمونه اخیر این رابطه رابطه تونی استارک و پیتر پارکر در مرد عنکبوتی است. در حالی که استارک پدر واقعی پارکر نیست، اما به عنوان یک پدر عمل میکند و درسهایی در مورد حکمت به پیتر میدهد که او را به قهرمانی واقعی تبدیل میکند.
- کشیش/ راهب
همانطور که یک قهرمان به تربیت بدنی و راهنمایی نیاز دارد، به رهبری معنوی نیز نیاز دارد. همه سفرهای قهرمانانه ماهیتی دوگانه دارند، به این ترتیب که یک سفر عاطفی یا معنوی به موازات سفر فیزیکی وجود دارد. بسیاری از راهنمایان به عنوان راهب در آن مسیر معنوی عمل میکنند.
به ندرت پیش میآید که یک راهنما صرفاً روحانی باشد (معمولاً او آموزشهای اضافی را در زمینههای دیگر ارائه میدهد). اما برخی مانند مادربزرگ ویلو در پوکاهونتاس در این نقش ایفای نقش میکنند. چنین راهنمایی معمولاً از نظر جسمی ضعیف است در حالی که از نظر روحی پخته میباشد.
- مشاور
در نهایت، راهنمایان اغلب به عنوان منبع دانش و الهام عمل میکنند. آنها مانند شخصیتهای همراه هستند (معروف به نگهبانان وفادار)، اما برای سفر همراه نمیشوند. این شخصیتها اغلب به طور خلاصه ظاهر میشوند و هدف خود را به صورت اپیزودیک انجام میدهند.
از جملهی این شخصیتها هاگرید، کلیددار هاگوارتز است. هاگرید در واقع به ندرت در کتابها و فیلمها حضور دارد. هدف او تقریباً به طور کامل با چند استثنا مرتبط است. او وجود دارد تا به هری و سایر دانشآموزان اطلاعاتی بدهد که آنها را به دردسر بیندازد.
همهی ما به راهنما احتیاج داریم
تعداد کمی از قهرمانان میتوانند بدون هیچ گونه راهنمایی از پس چالش خود برآیند. به همین دلیل است که داستان شما به یک راهنما نیاز دارد.خوشبختانه این موضوع در زندگی نیز صادق است. عملاً هیچ کس بدون سرمایه گذاری قابل توجه از سوی راهنمایی که به اندازه کافی به موفقیت او اهمیت میدهد، به شهرت نمیرسد.