.
در رمان یا داستان کوتاه افکار درونی قهرمان داستان بینش عمیقتری نسبت به شخصیت او و انگیزشهایش میدهد. اگر میخواهید افکار درونی کاراکترهایتان را وارد نوشته کنید، راهی برای منفک کردن آن از داستان اصلی پیدا کنید تا خواننده متوجه شود که در حال خواندن افکار کاراکتر است.
۶ دلیل برای نوشتن افکار کاراکتر
فاش کردن افکار درونیِ کاراکتر بعد جدیدی به داستان میبخشد. شما به عنوان یک نویسنده ممکن است به دلایل زیر افکار کاراکترها را بنویسید:
- برای آشکار کردن احساسات واقعی کاراکتر: ممکن است حرف و فکر کاراکتر با هم دیگر فرق داشته باشد. خواننده باید هر دو را بداند تا تصویر کاملی از او بدست آورد .
- برای کمک به کاراکترسازی: نویسنده میتواند از افکار برای نشان دادن پیش داستان یا اسراری که سایر کاراکترها از آن اطلاعی ندارند استفاده کند. با این کار میتوانند ارتباط بیشتری بین خواننده و کاراکتر برقرار کنند.
- برای نشان دادن حال و هوای کاراکتر: آیا کاراکتر افکار شاد و خوشایندی درباره موقعیت یا اطرافش دارد؟ یا افکاری تاریک و شوم؟ نویسنده میتواند حال و هوای یک صحنه را با نشان دادن احساسات درونی او خلق یا تقویت کند.
- برای افزایش تنش: داستان قلب رازگو اثر ادگار الن پو را به یاد بیاورید. حضور پلیس پس از قتل نگران کننده است. اما گفتگوی درونی کاراکتر اصلی است که باعث ایجاد تعلیق در داستان و افزایش تنش شده و در نهایت او را وادار به اعتراف میکند.
- برای آشکار کردن انگیزه: در زندگی واقعی، مردم معمولا قبل از این که نقشههای خود را به دیگران بگویند، نیات خود را درونشان نگه میدارند. وقتی نویسنده افکار کاراکتری را با خواننده به اشتراک میگذارد، او را متوجه انگیزه کاراکتر در داستان میکند
- برای رونمایی از درگیری درونی: وقتی افراد با درگیری درونی روبه رو میشوند، قبل از انجام هر کاری آن را سبک و سنگین میکنند. نویسنده میتوانند خوانندهها را به میان طوفان درونی ببرد و از آن برای شخصیت سازی عمیق تر و ایجاد تنش بیشتر استفاده کند.
شش راه برای نوشتن افکار نویسنده در داستان
دیالوگ نویسی کاری ساده است، کلمات گفته شده درون گیومه نوشته شده و معمولا از سر خط آغاز میشوند. وقتی نوبت به نوشتن افکار کاراکتر میرسد، بیان آنها کمی دشوارتر است. هیچ سبک جامعی برای نوشتن افکار درونی در داستان وجود ندارد. وقتی برای اولین بار افکار کاراکترها را مینویسد تا انتهای داستان با همان فرمت ادامه دهید.
- از گیومه و بدون علامت نقل قول استفاده کنید. یکی از ساده ترین راهها برای نوشتن گفتگوی درونی کاراکتر اصلیتان، استفاده ساده از گیومه است.مثلا برای اینکه فکر کاراکتر را نشان دهید این طور مینوسید که ” او با خود فکر کرد “
- از گیومه و علامت نقل قول استفاده کنید. شیوه نامه شیکاگو، یکی از مشهورترین دستورالعملهای نوشتاری، استفاده از علامت نقل قول را برای بیان افکار کاراکترها پیشنهاد میدهد. شایان ذکر است که این روش استفاده از علائم گفتاری میتواند گیج کننده باشد زیرا با روشی که اکثر نویسندگان برای بیان دیالوگها استفاده میکنند یکسان است.
- از حروف ایتالیک استفاده کنید. حروف ایتالیک معمولا برای تاکید کردن در نوشته بکار میروند. همچنین از این تکنیک برای بیان افکار کاراکترها استفاده میشود. استفاده از حروف ایتالیک تفاوت آشکاری بین افکار و بدنه داستان ایجاد میکند.
- از سطر جدید شروع کنید. نویسنده معمولا در داستان برای دیالوگهای هر کاراکتر به سطر جدیدی میرود. برای گفتگوی درونی طولانی از یک پاراگراف جدید استفاده کنید. این یک سرنخی بصری است که نشان میدهد ما دیگر در دنیای بیرون به سر نمیبریم بلکه در افکار کاراکتر هستیم.
- از زاویه دید عمیق استفاده کنید. اگر از زاویه دید سوم شخص مشروط یا اول شخص استفاده میکنید به خواننده امکان دسترسی به دنیای درون و بیرون کاراکتر را میدهید. به این زاویه دید، زاویه دید عمیق میگویند. زاویه دید عمیق به نویسنده اجازه میدهد تا افکار کاراکتر را به طور یکپارچه در متن داستان وارد کند بدون آنکه داستان را با علائم نگارشی یا تغییر در فونت قطع کند. خوانندگان شما در ذهن کاراکتر اصلی جا خوش کردهاند و میتوانید به راحتی افکار، اعمال و گفتگوها را در تار و پود داستان ببافید و خواننده را با قهرمان داستان مرتبط کنید.
- برای کاراکترهای ثانویه از نوشته توصیفی استفاده کنید. اگر از زاویه دید سوم شخص دانای کل مینویسید میتوانید به افکار بیش از یک کاراکتر وارد شوید. اما اگر از زاویه دید اول شخص یا سوم شخص مشروط مینویسید، و میخواهید احساسات کاراکتر دیگری را وارد داستان کنید از نوشته توصیفی و اطلاعات حسی استفاده کنید. چشمان کاراکتر را به گونهای توصیف کنید که واکنش او را نسبت به یک لحظه را نشان دهد –مانند چگونگی حرکت چشمها یا زل زدن – تا خوانندگان بدانند وقتی به افکار خود دسترسی ندارند چه حسی به آنها دست میدهد.