اولین تجربههای ما از داستان به شکل شنیدنی هستند. خیلی از ما با شنیدن داستانهایی که در کودکی برایمان میخواندند یا تعریف میکردند بعدها به داستان خواندن علاقهمند شدیم. انسانها مدت مدیدی است که داستانها را به غیر از آوردن بر روی کاغذ، سینهبهسینه نقل میکنند. داستانهایی که اجداد اولیهمان برای یکدیگر تعریف میکردند نقش تکاملی بسیار مهمی داشتند و همچنین نقش مهمی در ایجاد و تداوم ساختارهای اجتماعی امروز ایفا کردند.
با ظهور نوشتن و دنیای شگفتانگیز کتابها، داستانها بیشازپیش منتقل شدند و حال قرنهاست که به طرق گوناگون تفسیر میشوند. اما محبوبیت روزافزون کتابهای صوتی، داستان گفتن شفاهی را برای بار دیگر و مجدداً احیا کرده است. استفاده از کتابهای صوتی امروزه بسیار راحت و سرگرمکننده است. اکنون میخواهیم بدانیم که مغز نسبت به روایت شفاهی چطور واکنش نشان می دهد؟ ما چطور داستانهایی که به صورت صوتی گوش میکنیم را پردازش کنیم؟
نظریه درک مطلب
نظریه اینکه چطور انسانها زبان را پردازش میکنند تا از آن معنا کسب کنند به موضوع محبوبی میان محققان تبدیل شده است. این فرایند درنهایت به ایجاد یک تصویر ذهنی از آنچه که متن شنیدهشده یا خوانده شده ارائه میکند ختم میشود، مثلاً زمان، روابط و غیره.
محققان همچنین سعی کردهاند تا روند درک زمان و رابطه آن با مهارتهای خاص شناختی را بیشتر مورد بررسی قرار دهند. مطالعهای که در سال ۲۰۱۴ انجام شد، نشان داد که هنگام درک مطلب از طریق شنیدن، سه مهارت شناختی مجزا ارتباط مثبت مستقیمی با یکدیگر دارند. اولین مهارت کنترل مهاری است، یعنی توانایی مغز در سرکوب واکنشی غالب یا به بیانی توانایی ما در نادیده گرفتن موارد حواس پرت کن و متمرکز کردن حواس بر گوش کردن. دومین مورد نظریه ذهن است، یعنی توانایی گذاشتن خودمان به جای دیگری و استنتاج کردن از وضعیت روانی یک نفر و پیشبینی رفتارش. درنهایت این مطالعه به این نتیجه رسید که نظارت بر درک، یعنی توانایی مغز در ارزیابی درک ما از یک متن به طور پویا باعث درک شنیداری موفقیتآمیز میشود.
پاسخهای فیزیولوژیکی و رفتاری
وقتی با موفقیت معنای متنی را استخراج کردیم، چطور نسبت به آن پاسخ و واکنش نشان میدهیم؟ ظاهراً به طرق مختلف و بیشمار. در یکی از مطالعات انجامشده، مشخص شد که کتابهای صوتی باعث واکنش های فیزیولوژیک شدیدتری در افراد میشوند: ضربان قلب بالاتر، فعالیت الکترودرمال بالاتر و حرارت بالاتر بدن. مطالعهی دیگری در همین زمینه دریافت که قرار گرفتن در معرض داستانهای شخصیت محور (ویدئویی یا صوتی) باعث افزایش غلظت اکسیتوسین در بدن میشود (مادهای شیمیایی که باعث برانگیخته شدن حس همدلی و همبستگی میشود) و حتی میتواند باعث بروز واکنش های رفتاری مستقیم مانند کمک کردن به خیریه شود.
مغز ما حین گوش دادن به کتاب صوتی
در مطالعات اخیر در مورد عصبشناسی گوش دادن و خواندن کتاب، از تکنیکهای کاربردی MRI استفاده شده تا نواحی از مغز که با انجام این کارها ارتباط دارند شناسایی شوند. آن طور که تحقیقات نشان دادهاند، گوش دادن به یک داستان جذاب نهتنها نواحیای از مغز که مربوط به پردازش زبانی هستند را فعال میکند، بلکه بر نواحی مرتبط با خیالپردازی هم اثر میگذارد (اگر چه میزان درگیر شدن این نواحی در افراد متفاوت مختلف است).
در مورد مقایسه خواندن کتاب در برابر گوش کردن به کتاب عوامل گوناگونی را باید در نظر گرفت اما بهطور قطع نمیتوان گفت که کدام یک بهتر است.
درهرحال ذهن ما جوری برنامهریزی شده که از داستان لذت میبرد، حالا به هر طریقی که در اختیار آن قرار بگیرد.