توضیحات
دربارهی کتاب چهل قانون عشق (ملت عشق)
رمان چهل قانون عشق یا ملت عشق در سال ۲۰۱۰ همزمان به زبان فارسی و ترکی منتشرشدهاست. این کتاب هم رکورد فروش در کشور ترکیه را کسب نموده و هم در بازار ایران بسیار به شهرت رسیده است. حتی کمپانی نتفلیکس اعلام کرده که قصددارد فیلمی با اقتباس از این رمان بسازد.
عمدهٔ داستان دربارهٔ احوالات و ارتباط شمس و مولوی است و کمترین بخشهای کتاب از زبان این دو شخصیت روایت شدهاست و سعی شده تا از نگاه و زاویههای گوناگون که همان شخصیتهای دیگر داستان هستند به این دو نفر پرداخته شود.
نویسنده در کتاب ملت عشق دو داستان و در حقیقت زندگی شخصیتهای دو دورهٔ زمانی مختلف را به موازات هم پیش بردهاست. دورهٔ اول در حدود ۶۳۹ تا ۶۴۵ قمری حول و حوش زندگی مولانا و شمس میگردد و دورهٔ دوم در سال ۲۰۰۸ و دربارهٔ زندگی زنی چهل ساله است که به تازگی شغل ویراستاری یک کتاب را برعهده گرفتهاست. همانطور که از نام انگلیسی آن برمیآید در این کتاب چهل قانون عشق آورده شده که از زبان شمس تبریزی است.
از ویژگیهای جالب کتاب این است که بیش از ١۵ راوی مختلف دارد و در ابتدای هر بخش راوی آن نیز ذکر میشود.
کتاب ملت عشق شامل یک مقدمه و پنج بخش است (بخش اول: خاک، بخش دوم آب، بخش سوم: باد، بخش چهارم: آتش، بخش پنجم: خلاء) که دو داستان را شامل میشوند که به زیبایی در کنار هم و در یک کتاب گنجانده شدهاند. دو رمان که موازی هم جلو میرود؛ و به گونهای به همدیگر ارتباط دارند. یکی از این داستانها در قرن بیست و یکم میلادی (از ماه مه ۲۰۰۸ تا سپتامبر ۲۰۰۹) در آمریکا و دیگری در قرن سیزدهم میلادی / هفتم هجری (از رمضان ۶۳۹ تا ذیقعده ۶۵۸) در قونیه اتفاق میافتد. ملت عشق داستان زندگی زنی در غرب را روایت میکند که با عرفان شرق آشنا میشود.
داستان اول کتاب مربوط به الا روبینشتاین است که در بوستونِ آمریکا زندگی میکند. الا یک همسر و مادر است که همه زندگی خود را صرف خانواده کرده است. با این که همسر الا ـ دیوید ـ دندانپزشک مشهوری بود و معیشت آنها در سطح ایدئالی قرار داشت اما عشق و صمیمیتی در میان آنها نبود. الا این موضوع را پذیرفته بود و همه اولویتهای خود را تغییر داده بود و فقط به فکر بچههایش بود. اما با این حال، رابطه الا با خانوادهاش هم چندان خوب نبود. طبق تشبیه کتاب، الا شبیه برکه بود، برکهای راکد که بعد از گذشت بیست سال زندگی مشترک با همسرش، خود را بازنده این زندگی میبیند. سرانجام در اولین روزهای چهل سالگی تصمیم میگیرد از قید و بند این زندگی آزاد شود و زندگی خود را تغییر دهد…
الا روبینشتاین به شکلی غیر منتظره عاشق مردی میشود که هیچ نقطه مشترکی باهم ندارند. در سال ۲۰۰۸ الا در یک انتشارات مشغول به کار شده و کتابی از زاهارا، نویسنده کتاب ملت عشق برای ویراستاری بدستش میرسد. در واقع زندگی الا از همین نقطه شروع به تغییر میکند. او جملاتی را در کتاب میخواند که باعث میشود سرجایش میحکوب شود؛ چنان که مولانا به ما یادآوری کرده، روزی میرسد که عشق به چابکی گریبان همه را می گیرد.
ما زبان را ننگریم و قال را / ما درون را بنگریم و حال را
موسیا آبدانان دیگرند / سوخته جان و روانان دیگرند
ملت عشق از همه دین ها جداست / عاشقان را ملت و مذهب خداست
داستان دوم داستان زندگی شمس تبریزی و سفرهای او از سمرقند تا بغداد و سپس به قونیه و آشنایی و برخورد او با مولانا در شهر قونیه است. این داستان در قالب کتابی روایت میشود که الا روبینشتاین به عنوان ویراستار مسئول ویرایش آن میشود و از خلال خواندن این کتاب با زندگی شمس و مولانا و ۴۰ قاعدهی عشق از دیدگاه و زبان شمس تبریزی آشنا میشود.
دربارهی نویسنده
الیف شافاک متولد ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ در فرانسه و نویسندهای ترکتبار است. او در هنگام تحصیل در دوره کارشناسی ارشد، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اخذ دکتری خود به استانبول آمد و آینههای شهر را نوشت. شافاک در سال ۱۹۹۸ با رمان پنهان برنده جایزه «رومی»، که به بهترین اثر ادبیات عرفانی ترکیه تعلق میگیرد، شد. او نشان شوالیه را نیز که از مدالهای فرهنگی کشور فرانسه است دریافت کرده و موفق به دریافت جوایز بسیار دیگری نیز شدهاست. وی ۱۰ رمان به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کردهاست.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.