آیا یک ایده داستانی دارید که مطمئنید پتانسیل تاثیرگذاری بر روی زندگی دیگران را دارد. از کجا شروع میکنید؟ ایدههای داستانی زیادی در اینترنت وجود دارد که شما را مستاصل میکند و باعث میشود قبل از آنکه شروع کنید از کار خود منصرف شوید. داستان نوشتن مانند خانه ساختن است. ممکن است شما ابزار لازم و ایدههای طراحی را داشته باشید اما اگر زیربنایتان مستحکم نباشد، حتی زیباترین ساختارها نیز دوام نمیآورند. تمام داستانها دارای 7 عنصر کلیدی هستند که برای ساخت یک داستان حیاتیاند.
عناصر داستانی کدامند؟
- مضمون. مضمون علت رخ دادن حوادث داستان است که باید هنگام نوشتن طرح داستان آن را در نظر داشته باشید. پس حتی قبل از آنکه نوشتن را آغاز کنید ببینید برای چه میخواهید داستانتان را تعریف کنید.
- چه پیامی را میخواهید از طریق داستان خود انتقال دهید؟
- داستان شما چه درسی درباره زندگی به خواننده میدهد؟
- کاراکترها. کاراکتر اصلی شما قهرمان داستان است. قهرمان باید:
- دارای خطاهای انسانی اصلاح پذیر باشد.
- ویژگیهای قهرمانانه داشته باشد که در نقاط اوج داستان خود را نشان دهند .
- دارای قوس کاراکتری باشد ( او باید در انتهای داستان شخصیتی متفاوت، بهتر و قوی تر داشته باشد. )
شما همچنین به یک کاراکتر ضد قهرمان یا شرور نیاز دارید. شرور شما باید به اندازه قهرمانتان شخصیتی جذاب داشته باشد. با انگیزه دادن به عملهای شرور، او را به دشمنی با ارزش تبدیل کنید. ضد قهرمانها خود را افراد بدی نمیدانند. آنها فکر میکنند حق با آنهاست. در مورد هر یک از کاراکترهای ثانویه از خود سوال کنید:
- خواسته آنها چیست؟
- چه چیزی یا چه کسی آنها را از رسیدن به خواستههایشان محروم میکند؟
- آنها چه کاری برای رسیدن به خواستههایشان انجام میدهند؟
هر چه کاراکترهایتان چالشهای بیشتری را احساس کنند، ارتباط برقرار کردن با آنها ساده تر است.
- چیدمان. چیدمان شامل مکان، زمان یا عصر است اما باید شامل صحنه آرایی، بو، مزه، حس و صدا نیز باشد. درباره چیدمان فضای داستان خود تحقیق کنید. اما آگاه باشید. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که نویسندگان مبتدی مرتکب میشوند آن است فکر میکنند با توصیف صحنه باید شروع کنند. به جای توصیف صحنه آن را به شکل ظریفی در لایههای داستانی خود وارد کنید. صحنه را به خوانندگانتان نشان دهید آن را تعریف نکنید.
- زاویه دید . برای تعیین زاویه دید داستان خود دو نکته را مشخص کنید:
- آیا از زاویه اول شخص، دوم شخص، یا سوم شخص میخواهید استفاده کنید و
- چه کسی به عنوان دوربین داستان شما عمل میکند؟
خوانندگان همه چیز را از زاویه دید این کاراکتر تجربه میکنند. اکثر رمانها از زاویه دید سوم شخص محدود نوشته میشوند. یعنی هر بار از یک زاویه دید مینویسند . نوشتن رمان از زاویه دید اول شخص باعث میشود راحتتر بتوانید خودتان را به زاویه دید آن کاراکتر محدود کنید
- طرح داستان . طرح داستان دنبالهای از رویدادهایی است که یک داستان را میسازد. طرح آن عاملی است که باعث میشود خواننده داستان را ادامه دهد یا آن را کنار بگذارد . یک داستان موفق به دو سوال پاسخ میدهد:
- چه اتفاقی میافتد؟ ( طرح داستان )
- معنای آن چیست؟ ( مضمون یا ساختار داستان)
مربیان نویسندگی ساختار داستانی را به نامهای مختلفی مینامند اما همگی مشابه همدیگر هستند. تمامی ساختارهای داستانی باید شامل موارد زیر باشند:
- مدخل
- رویدادی هیجان انگیز که همه چیز را تغییر میدهد
- مجموعهای از بحرانها که ایجاد تنش میکند
- نقطه اوج
- نتیجه گیری
نوشته خود را بخوانید. به پیاده روی بروید. به آن فکر کنید. یادداشت برداری کنید. اجازه دهید ذهن ناخودآگاهتان کار کند. به اما و اگرها فکر کنید. اگر لازم است غیرمتعارف رفتار کنید. اما در نهایت داستانی بنویسید که از آن رضایت داشته باشید. به خوانندگان خود در ازای وقت گذاشتن برای خواندن داستانتان پاداش بدهید. خوانندگان دوست دارند که سرگرم شوند و مطلبی یاد بگیرند اما هیچ گاه تاثیری که بر روی احساسات آنها میگذارید را فراموش نمیکنند.