توضیحات
دربارهی کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد
ورونیکای ۲۴ ساله بنظر می رسد که همه چیز دارد – جوانی، زیبایی، دوست پسر، یک خانوادهی دوست داشتنی و شغلی خوب – اما انگار یک چیزی در زندگی او کم است. به خاطر همین یک روز سرد ماه نوامبر، یک مشت قرص خوابآور میخورد، به این امید که هرگز از خواب بیدار نشود. اما اوضاع طبق میلش پیش نمی رود و ورونیکا در یک بیمارستان روانی چشم باز میکند و به او میگویند که فقط چند روز دیگر زنده است.
این رمان که الهام گرفته از زندگی خود پائولو کوئلیو است، معنای دیوانگی را زیر سوال برده و به افرادی که با الگوهای به اصطلاح نرمال جامعه همخوانی ندارند توجه نشان می دهد. پیام این کتاب شاید « عقلانیت انبوهی از دیوانگی هاست» باشد. این کتاب دومین کتاب از سه گانهی « و در روز هفتم» پائولو کوئلیو است. در هر سهی این کتابها به یک هفته زندگی انسان هایی معمولی پرداخته میشود که هرکدام یکدفعه، خود را در برابر عشق، مرگ یا قدرت مییابند.
بریدهای از کتاب
ورونیکا دوباره پرسید: «چقدر وقت دارم؟»
ــ بیستوچهار ساعت، شاید هم کمتر.
ــ دکتر، خواهش می کنم دارویی به من بدهید تا بتوانم بیدار بمانم و از هر لحظۀ باقیماندۀ زندگیام لذت ببرم. من بسیار خستهام اما نمیخواهم بخوابم. کارهای زیادی دارم؛ کارهایی که همیشه در روزهایی که فکر میکردم زندگی تا ابد ادامه دارد به آینده موکولشان کردهام؛ کارهایی که وقتی خیال کردم زندگی ارزش زیستن ندارد، علاقهام را به آنها از دست دادم. میخواهم اینجا را ترک کنم تا خارج از اینجا بمیرم. میخواهم قلعۀ لیوبلینا را ببینم؛ قلعهای که همیشه همانجا بوده و من هیچوقت کنجکاو نبودهام که بروم و از نزدیک ببینمش. میخواهم بدون بالاپوش بیرون بروم و در برف قدم بزنم، میخواهم بفهمم سرمای بیشازحد یعنی چه؟ !! من که همیشه لباس گرم پوشیده و همیشه آنقدر از سرماخوردگی ترسیدهام. میخواهم باران را روی صورتم حس کنم و به هر مردی که میپسندم لبخند بزنم. میخواهم تمام قهوههایی را که ممکن است مردها برایم بخرند بپذیرم. میخواهم مادرم را ببوسم و بگویم دوستش دارم. میخواهم سرم را روی دامنش بگذارم و گریه کنم، بیآنکه از نشاندادن احساسم شرمسار باشم.
دربارهی نویسنده
پائولو کوئلیو متولد اوت سال ۱۹۴۷، نویسنده ی معاصر پرتغالی است که رمان های او بسیار در میان مردم سراسر دنیا طرفدار دارد. کوئلیو از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در زمینهی فقر و گفت و گوی بین فرهنگی است. او همچنین مدافع آزاد شدن مخدرهایی همچون ماریجوانا و کوکائین است چراکه ممنوع بودن آنها را عامل جذابیت شان می داند و خودش هم در این باره تجربیات تلخی دارد. کتاب کیمیاگر او پرفروشترین کتاب برزیلی است. او از زمان انتشار این کتاب تقریبا هر دو سال یک بار یک رمان نوشته. آثار وی به ۷۱ زبان ترجمه شده اند.