تلفن: 66495713 - 66491588 - 66469184
12 عادت مشترک بین نویسندگان بد و کودکان نوپا

12 عادت مشترک بین نویسندگان بد و کودکان نوپا

کودک نوپا کودکی است که هنوز به شکل یک انسان کامل در نیامده است. و نویسنده بد نویسنده‌ای است که هنوز به تکامل و رشد لازم نرسیده است. در زیر به دوازده خصیصه مشترک بین کودکان دوساله و نویسندگان بی تجربه اشاره می‌کنیم 

  • هر دو به شدت خود محور هستند 

کودک نوپا: من همین الان بستنی میخواهم  ( در حالی که اهالی خانه را ساعت ۶ صبح بیدار می‌کند )

نویسنده بد: من برای خودم می‌نویسم نه برای خوانندگانم. برای من سرگرم کردن آنها ارزشی ندارد.

  • کودکان نوپا و نویسندگان بد جهان بینی محدودی دارند

کودک نوپا: من اونو نمیخوام. من هیچی نمیخوام

نویسنده بد: به نظر من همه با نظر و تجربیات من موافقند. وقتی می‌نویسم  به فرهنگها یا دیدگاههای دیگر بها نمی‌دهم. اگر خوانندگان نوشته مرا دوست ندارند مجبور نیستند آن را بخوانند.

  • خواستار ارضای فوری نیازهای خود هستند 

کودک نوپا: من میخوام برای شنا برم پارک آبی ( البته در وسط زمستان )

نویسنده بد: من با اینکه به تازگی از دانشکده خبرنگاری فارغ التحصیل شدم یک دست- نوشته کامل بدون نیاز به ویرایش، یک قرارداد چاپ شش رقمی برای اولین رمان و سطر اول مجله نیویورک تایمز را میخواهم . کار نیکو کردن از پر کردن است؟ شوخی بی مزه‌ای است.

  • هیچ کدام تحمل انتقاد سازنده را ندارند

کودک نوپا: به محض آنکه می‌شنود لباس پوشیدن بدنش را گرم می‌کند، جیغ می‌زند و لخت در سرتاسر خانه می‌دود. 

نویسنده بد: چیزی به اسم انتقاد سازنده وجود ندارد. آنها فقط مشتی افراد بدخواه هستند .

  • کودکان و نویسندگان بد خرابکاری می‌کنند و انتظار دارند دیگران آن را تمیز کنند

کودک نوپا: ( از قصد چکمه‌های پر از شن و ماسه‌اش را در ماشین خالی می‌کند ) مامان، توی ماشین ماسه ریخته. بریزش بیرون!

نویسنده بد: ( نسخه پر از غلط خود را روی میز ویراستار می‌گذارند ) . ویراستارم آن را ویرایش می‌کند. لازم نیست نوشته‌ام کامل باشد.

  • در هر سنی که باشند حرف گوش نمی‌دهند

کودک نوپا: در حالی که پدرش از او میخواهد دستشویی برود با نهایت توان فریاد می‌زند: ولم کنین

نویسنده بد: من هنرمندم. آنها مرا درک نمی‌کنند .  من هر کاری بخوام انجام میدم

  • به سرعت از کوره در می‌روند

کودک نوپا: گفتم اون رادیو رو میخوام نه این رادیو رو. اه

نویسنده بد: زندگیم تمومه! من یه بازنده‌ام  ( بعد از دریافت انتقادهای منفی یا کامنتهای آنلاین یا نامه ردی )

  • نویسندگان بی تجربه و کودکان نوپا به خواسته‌های خود دقت نمی‌کنند

کودک نوپا: من ماهی قرمز میخوام. نه ماهی قرمز نمیخوام. از اینجا ببرش!

نویسنده بد: چی می‌شد اگه وقت  بیشتری برای نوشتن، انجام کارهای فریلنسری و فالورهای بیشتری در شبکه‌های اجتماعی داشتم . اوه نه من سرم خیلی شلوغه. کاشکی کارهای کمتری داشتم.

  •  تمرکز؟ کدام تمرکز؟

کودک نوپا: مامان من گشنمه. پتوم کجاست؟

نویسنده بد: من تنها زمانی که از جایی الهام بگیرم می‌نویسم. از یک پروژه به پروژه دیگر می‌روم. لازم نیست کاری رو تمام کنم. حالا سر فرصت.

  • هر دو در برابر تغییر مقاومند

کودک نوپا: پدر به کودک: یه رنگ دیگه از مداد شمعی میخوای؟ نهههههههههههههه. من فقط مداد شمعی آبیم رو میخوام

نویسنده بد: هر کسی که گفته « تغییر خوبه » توهم زده. من با تغییر مخالفم. تکنولوژی جدید، مشتری‌ها، سبک نویسندگی، دستورالعملهای ویرایشی، هر چه که باشد: با نهایت توان با آن مبارزه میکنم. 

  • هیچ کدام کارهایی که باید انجام دهند را انجام نمی‌دهند 

کودک نوپا: بعد از اینکه از او میخواهی لباس بپوشید لباسها را روی پله‌ها پرت می‌کند

نویسنده بد: چه میشه بعضی وقتها ضرب الاجلها رو رد کنم، به ایمیلها توجهی نکنم و کارم را تمام نکنم.؟ هیچ کس متوجه نمی‌شود .

هیچ گاه تشکر نمی‌کنند

کودک نوپا: هیچ گاه از پدر و مادرش تشکر نمی‌کند

نویسنده بد: خب یه کم در مسیر نویسندگی‌ام کمک گرفتم. اما مربیان من لازم نیست از این موضوع چیزی بدونن. مگه نه؟ اونا برای همین کارها پول میگیرند .

دیدگاهتان را بنویسید


سبد خرید

0
image/svg+xml

No products in the cart.

ادامه خرید