کاراکترهای اصلی در هر اندازه، شکل و سبکی وجود دارند و شخصیت آنها به نوع داستان شما بستگی دارد. کاراکتر اصلی لازم نیست انسان خوبی باشد، اما باید کاراکتری به یاد ماندنی باشد و باعث پیشبرد طرح اصلی داستان شود.
کاراکتر اصلی چیست؟
کاراکتر اصلی، کاراکتری است که به عنوان دروازهای عمل میکند که از طریق آن ما دنیا و قهرمان داستان را میبینیم. کاراکتر اصلی شما ممکن است قهرمان داستان، راوی یا بهترین دوست قهرمان باشد . او در داستان مشارکت فعال دارد، با کاراکترهای مکمل در تعامل است و تحت تاثیر درگیری اصلی داستان قرار میگیرد. در صورتی که مخاطب نتواند با قهرمان داستان ارتباط برقرار کند، شخصیت اصلی میتواند یک نقطه ورود مناسب برای داستان باشد.
تفاوت بین کاراکتر اصلی و قهرمان داستان چیست؟
کاراکتر اصلی و قهرمان معمولا اما نه همیشه، یکی هستند. با آنکه هر دو کاراکترهای اصلی هستند، قهرمان، داستان را جلو میبرد اما کاراکتر اصلی تحت تاثیر داستان قرار دارد. در حالیکه قهرمان از نظر فنی کاراکتر اصلی است، اما تمام کاراکترهای اصلی قهرمان نیستند.
۵ نکته در باب خلق کاراکتر اصلی
چه در حال خلق کاراکترهای داستانی برای فیلمنامه نویسی، رمان یا هر اثر ادبی دیگری باشید، کاراکتر اصلی شما جزء ضروری هر داستانی است. آنها میتوانند شخصیتهای مختلفی داشته باشند، خوب، بد، یا ترکیبی از هر دو. در زیر به چند نکته درباره خلق کاراکتر اصلی اشاره میکنیم:
- منشا ورود آنها را مشخص کنید. پیش داستان ممکن است برای داستان اصلی اهمیت زیادی نداشته باشد اما به شما در تعریف خصوصیات شخصیتی کاراکتر کمک کرده و به او عمق میدهد. شما باید با ورود به ذهن کاراکتر باورهایش را بشناسید و نحوه توجیه اعمالش را متوجه شوید. برای مثال، کاراکتر اصلیای که در کودکی نزدیک بوده است غرق شود به هنگام قایق سوار واکنش بسیار متفاوتی نسبت به کسی دارد که در کودکی غرق نشده است.
- مقصد آنها را مشخص کنید. ممکن است دقیقا ندانید چطور کاراکتر قرار است به مقصد برسد اما مشخص کردن ضرباهنگهای کلی قوس داستانی آنها، در مشخص کردن هدف کاراکتر اصلی و تکامل وی کمک میکند. در این صورت کاراکترهای جالب بیشتری خلق میکنید و بهتر میتوانید جایگاه آنها را در دنیای خودتان تجسم کنید.
- کاراکترهای باورپذیر خلق کنید. شناسایی خطراتی که آنها را تهدید میکند و آنچه که باید از دست بدهند در تعریف انگیزههای کاراکتر به شما کمک میکند و واکنشهای آنها را قابل باورتر میسازد.
- آنها را با کاراکترهای مکمل در تعامل قرار دهید. کاراکترهایهای اصلی فقط در خلاء وجود ندارند و منتظر نیستند تا تحت تأثیر قهرمان داستان قرار گیرند. تعامل آنها با کاراکترهای فرعی باعث میشود بیشتر شبیه افراد واقعی به نظر برسند . کاراکترهای ثانویه اغلب شخصیتهای تخت تری دارند. آنها معمولاً کهن الگوهای دو بعدی هستند که مهارتهایی را در اختیار سایر کاراکترها قرار میدهند یا از قهرمان داستان به لحاظ احساسی حمایت میکنند. آنها ممکن است خود را با مشکل روبرو کنند به طوری که قهرمان باید آنها را نجات دهد .
- برایشان گفتگوی درونی ترتیب دهید. یکی از روشهای ایجاد نزدیکی با کاراکتر برای خواننده استفاده از گفتگوی درونی است. گفتگوی درونی به مخاطب اجازه میدهد افکار کاراکتر را ببیند و نسبت به انگیزهها، دیدگاهها و شخصیتش اطلاعات بدست آورد. گفتگوی درونی نه تنها کاراکتر را آشکار میکند، بلکه روشی عالی برای ارائه اطلاعات درباره فضای داستان، رویدادها و سایر کاراکترهاست. همین امر به کاراکتر اصلی نقش فعالتری در جهان خودش میدهد .