یکی از قدرتمندترین مهارتهای یک نویسنده توانایی تحریک احساسات خواننده است. بسیاری از خوانندگان به این دلیل به خواندن رمان روی میآورند که به دنیایی از احساسات غلیظ منتقل شوند، چه مربوط به غم از دست دادن یک عزیز باشد یا شادی و هیجان عاشق شدن برای اولین بار.
چگونه احساسات را در نوشته خود برانگیزیم
چه یک رمان نویس باشید یا بلاگر یا نویسنده داستانهای کوتاه، برانگیختن احساسات در خواننده باعث ارتباط بیشتر آنها با کاراکترها و داستانتان میشود . در زیر به چند راهکار برای برانگیختن احساس در نوشته اشاره میکنیم:
- در گزینش کلمات دقت کنید. وقتی اولین رمان خود را مینویسید ممکن است در زمینه نوشتن احساسات کلیشه گویی کنید. حتی بهترین نویسندگان هم در این دام اسیر میشوند. چند بار این جمله را خواندهاید که ‘ قطره اشکی از روی گونهاش غلتید’ یا ‘قلبش به تپیدن افتاد » .؟ کلیشهها روشهای متداولی برای نشان دادن احساسات هستند و اغلب بار معنایی ندارند. به هنگام توصیف احساسات کاراکتر تا حد ممکن در انتخاب کلمات و زبان بدنی دقت کنید. بعد از نوشتن، پیش نویس خود را بخوانید و جملات تکراری را حذف کنید.
- مطمئن شوید خواننده قهرمان داستان را شناسایی میکند. خوانننده احساسات را از دریچه چشمان کاراکترها تجربه میکند. برای همین است که قهرمان یا کاراکتر اصلیتان باید شفیق و دلسوز باشد. آنها هر چه که بیشتر روی پیش داستان و تجربیات قهرمان داستان سرمایه گذاری کنند بیشتر میتوانند تجارب عاطفی خودشان را بشناسند. برای همین است که توصیف یک صحنه عاطفی بزرگ در صفحه اول چندان تاثیر زیادی ندارد. – خواننده برای برقراری ارتباط با کاراکتر اصلی نیاز به زمان دارد.
- توصیفات خود را تغییر دهید. وقتی نوبت به وارد کردن عنصر احساس میرسد، تنها بازگو کردن احساسات کاراکتر کافی نیست. خواننده باید تاثیر احساسات کاراکتر را از طریق زبان بدنی، حالات صورت و رفتارش ببینید. به بیان دیگر نشان بدهید، تعریف نکنید. به جای بیان اینکه شخصیتی غمگین است، لبهای لرزان و چشمان اشک آلود او را توصیف کنید. نویسندگان با نمایش دادن به جای گفتن، بهتر میتوانند احساسات خوانندگان را تحریک کنند و به آنها اجازه میدهند تا احساس کنند که در حال تجربه احساسات کاراکتر هستند.
- برای تاثیرگذاری بیشتر، احساسات قدرتمندی را بوجود آورید. در داستان نویسی، درست مانند زندگی واقعی، احساسات عمیق بیشتر از احساسات سطحی در خاطر میمانند. شادی لجام گسیخته از شادی زودگذر تأثیرگذارتر است. درد و اندوه شدیدتر از ناامیدی جزیی است. اگر احساساتی که شرح میدهید قوی و پر شور و حرارت باشند خواننده بیشتر با وضعیت احساسی کاراکتر اصلی درگیر میشود. داستان نویسان باید در ایجاد سناریوهایی تلاش کنند که شخصیت آنها طیف شدیدی از احساسات را تجربه میکند.
- رویدادنگاری کنید. زنده ترین و قابل تطبیق ترین احساسات کاراکتر غالبا بازتابی از تجارب زندگی حقیقی است. برای همین رویدادنگاری میتواند منبع خوبی باشد. تهیه دفترچه خاطرات روزانه به شما کمک میکند تا تجربیات عاطفی روزمره خود را اعم از عصبانیت، غم یا شادی ثبت کنید. تلاش کنید تا حد ممکن عینا موقعیتهایی که باعث ایجاد چنین واکنش عاطفی در شما شده را با جزییات بنویسید. وقتی نوبت به توصیف احساسات کاراکترتان میرسد، به دفترچه خاطرات خود رجوع کنید. سعی کنید وضعیت احساسی گذشته خود را در داستانتان وارد کنید.هر چه افکار و دیدگاههای کاراکترتان را با جزییات بیشتری شرح دهید، تاثیر احساسی آن بیشتر خواهد بود.