شما احتمالا با این احساس آشنا هستید. بذر اولیه یک داستان به ذهنتان میرسد و انرژی خلاقی در بدنتان جریان میگیرد. ایدههای داستانی جذاب در هر شکل و اندازهای ظاهر میشوند: به شکل تصویر یک کاراکتر، شمایی از یک صحنه هیجان انگیز، صحنه یا مضمونی که باید آن را کشف کنید. شاید حتی به روشی جالب برای ترکیب دو داستان هیجان انگیزی که دوستشان دارید.
برخی از ایدههای داستانی ارزش شاخ و برگ دادن ندارند
این بدان معنا نیست که برخی داستانها ارزش کاوش بیشتری نسبت به سایر داستانها دارند. بلکه برخی از داستانها با آنکه در نگاه اول هیجان انگیز به نظر میرسند، دارای پتانسیل روایی لازم برای تبدیل شدن به یک کتاب نیستند. چرا؟ زیرا یک ایده به خودی خود داستان نیست، بلکه تصوری مبهم درباره یک عنصر داستانی است که ممکن است نتوان آن را به یک داستان کامل تبدیل کرد. اما برخی از نویسندگان مرتکب این اشتباه شده و وارد پروژههای جدید میشوند، و ساعتها صرف خلق عناصر داستانی میکنند بدون آنکه متوجه شوند ایده آنها پتانسیل لازم را ندارد. بنابراین از کجا باید متوجه شوید که ایده شما پتانسیل تبدیل شدن به یک داستان را دارد؟
کاوش در مبانی داستان سرایی
برای آنکه بدانید آیا ایده شما پتانسیل روایی دارد باید در ابتدا درک درستی از آن داشته باشید. با اصول ابتدایی شروع کنید: داستان مجموعهای از رویدادها، واقعی یا تخیلی، است که هدفش سرگرم کردن، الهام بخشیدن یا ساختن است. بدون داشتن هدف، این مجموعه رویدادها انگیزه لازم برای جلب توجه مخاطب را ندارد. برای آنکه داستانی برای خواننده جذاب باشد باید سه عنصر زیر را داشته باشید:
- هدف ( خواسته قهرمان)
- انگیزه( علت خواسته قهرمان)
- درگیری( موانع سر راه قهرمان)
در داستانهای طرح محور، قهرمان یک هدف بیرونی دارد و درگیری اصلی داستان حول اعمال قهرمان یا ضد قهرمان میگردد. در داستانهای کاراکتر محور، هدف قهرمان ممکن است درونی یا بیرونی باشد اما درگیری اصلی حول این محور است که آنچه قهرمان برای خودش میخواهد آن چیزی نیست که برای هدایت یک زندگی بهتر و شادتر به آن نیاز دارد.
چگونه درون مایه میتواند ایده داستانی شما را قدرتمند کند
درون مایه عبارتی است که هسته اصلی داستان را در یکی دو جمله خلاصه میکند و به عناصر داستانی زیر اشاره دارد:
- قهرمان
- چیدمان داستان
- هدف یا خواسته قهرمان
- ضد قهرمان یا منبع مقاومت
- درگیری اصلی داستان
- روابط اصلی قهرمان
- انگیزه قهرمان
درون مایه، خلاصه داستان نیست. لازم نیست در آن کاراکترها به اسم معرفی شوند یا به جزییات رویدادهای اصلی در سفر قهرمان اشارهای شود. تنها کافی است به نکته اصلی داستان اشاره شود و جوهره قوس داستانی را شناسایی کند. حتی نویسندگانی که ترجیح میدهند پیش نویس کنند میتوانند از این ابزار برای پیش نویس کردن استفاده کنند. کاوش در مورد ایدهای که پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به یک داستان کامل را ندارد، ثمری نخواهد داشت. این زحمت را به خودتان ندهید و درون مایهای برای اطمینان یافتن خود از این موضوع پیدا کنید.