به مدد نوشتههای اسطورهای لاوکرافت، برام استوکر و استیون کین، ژانر وحشت تبدیل به ژانری پیشگام در رمانها، داستانهای کوتاه و فیلمها شده است. روشهای متعددی برای ترساندن مخاطبان بدون پناه بردن به کلیشههای ترسناک وجود دارد.
چهار راهکار برای جلوگیری از کلیشه گویی در داستانهای ترسناک
استفاده زیاد از کلیشهها در داستان خواننده را بی علاقه کرده و باعث میشود مخاطب بتواند انتهای داستان را حدس بزند
- داستانهای ترسناک بخوانید. لیست کردن انواع مختلف مضامین ترسناکی که به ذهنتان میرسد آسان است اما برای بدست آوردن تصویر کلی از داستانهای ترسناک بهتر است تا جایی که میتوانید داستان ترسناک بخوانید. اگر بیشتر کتابهایی که میخواند با مضمون پرش ترسناک یا موضوعات چندش آور ترسناک است کتابهایی با مضامین روان شناسی یا ماوراالطبیعه بخوانید.
- نسبت به ترسهای خود صادق باشید. یک نویسنده ژانر ترسناک ممکن است سعی کند از نویسندگان مورد علاقه خود در این ژانر الگوبرداری کند، اما اغلب اوقات داستان ترسناک واقعاً زمانی به پتانسیل خود میرسد که شخصی شود. رویدادها یا مواردی که برای نویسنده واقعی به نظر میرسد بیشتر از تلاش برای نوشتن داستانی درباره خون آشامها، گرگینهها یا زامبیها نتیجه میدهد.
- مسیر خود را عوض کنید. اگر احساس میکنید مسیر شما در ژانر وحشت قابل پیش بینی است سعی کنید از مسیر مخالف حرکت کنید. در پشت کلیشه فیلم ترسناک ساختار هوشمندانه و طرحهای پیچیدهای وجود دارد که جای خود را به ایدههای جدیدتر میدهند .
- تحقیق کنید. در کنار خواندن کتابها یا دیدن فیلمهای ترسناک، اسطورههای کهن را مطالعه کنید. ژانر وحشت فراتر از نوشتن درباره نوجوانان کشته شده در یک کمپ تابستانی یا نقل مکان کردن یک خانواده جدید به خانهای روح زده است. داستانها یا افسانههای پنهان در مضامین وحشت را مطالعه کنید. این داستانها از کجا آمدهاند؟ آیا از فرهنگ خاصی نشات گرفتهاند؟ سایر جنبههای این مضمون که در دیگر داستانهای ترسناک به آن پرداخته نشده است کدامند؟