داستانهای کوتاه قالب هنری خاص خود را دارند . در یک رمان، شما به اندازه کافی برای شرح دادن داستان فضا دارید. در داستان کوتاه باید تمامی عناصر داستانی را داشته باشید اما با دو درصد کلمات یک رمان . چگونه میتوانید داستانی را کوتاه کنید؟
یادگیری نحوه نوشتن داستان با تعداد کلمات کمتر نیاز به تمرین دارد . در این مقاله نکاتی را میآموزید که به شما کمک میکند تا تعداد کلمات داستان خود را کم کنید .
هشت نکته نگارشی که به کوتاهتر شدن داستان شما کمک میکند
- گستره محدودی را انتخاب کنید
داستان کوتاه طبیعتا داستانی است که کوتاه است. در نتیجه باید ساده باشد . داستان شما باید بر روی یک کاراکتر واحد تمرکز کند، کاراکترهای مکمل محدودی داشته و حول یک ایده کلیدی بگردد . گستره داستان خود را محدود به یک بخش از زندگی کاراکترتان کنید. اگر تلاش کنید تا بیش از حد داخل یک داستان کوتاه مطلب بگنجانید معمولا پایان رضایت بخشی نخواهد داشت. اگر داستان کوتاه شما در یک دوره چند هفتهای یا چند ماهه نوشته میشود نشانه آن است که باید گستره داستانتان را محدود کنید .
- بازدهی کلید اصلی است
تعداد کلمات کم یعنی هر جمله باید ارزش نگه داشتن داشته باشد. حتما به جای زبان مجهول از زبان معلوم استفاده کنید تا کلمات کمتری به کار ببرید . وقتی کاراکترهایتان صحبت میکنند مطمئن شوید که کلماتشان واقع بینانه است . وقتی در حال توصیف موضوعی هستید زیاد از فعل استفاده نکنید. اگر دو کلمه میتوانند به کلمهای قدرتمند ترکیب شوند حتما این کار را انجام دهید . آنچه اهمیت دارد کیفیت است نه کمیت
- تا حد ممکن از نزدیک به انتهای داستان شروع کنید
تا حد ممکن کاراکتر اصلی خود را به سرعت به دردسر بیاندازید. داستانهای کوتاه معمولا قسمت توضیحات مربوط به کاراکترها را ندارند و مستقیم در جملات اول به سراغ رویداد هیجان انگیز میروند . اگر داستان شما با پیش زمینههای زیادی شروع میشود آن را کوتاه کنید.
- سرعت خود را بالاتر ببرید
داستانهای کوتاه باید سریع بوده و به طور مرتب به سمت نقطه اوج داستان پیش بروند . در رمان وقتی به نقطه اوج داستان نزدیک میشوید سرعت بالاتر میرود اما در داستانهای کوتاه شما از نزدیک به نقطه اوج داستان شروع کردهاید بنابراین باید تا انتها با همین سرعت حرکت کنید
- پیش داستان را مطرح کنید اما درباره آن توضیح و تفسیر ندهید
آیا لازم است خواننده بداند که کاراکتر اصلی به کدام دبستان رفته است؟ احتمالا نه مگر آنکه به داستان مربوط باشد. ببینید چه موضوعاتی برای داستان ضروریاند و داستان را جلو ببرید. نه اینکه تک تک جزییات مربوط به هر کاراکتر را بیان کنید . این بدان معنی نیست که نویسنده نباید از اطلاعات دقیق کاراکترهایش خبر داشته باشد بلکه به این معنی است که خواننده نیازی به دانستن این اطلاعات ندارد .
- وقت زیادی را صرف فضا سازی / صحنه سازی نکنید
وقتی در حال فضا سازی هستید از خودتان بپرسید: خوانندگان من همین حالا چه چیزی را باید بدانند تا داستان منطقی به نظر برسد؟ به جای توصیف صحنه بیشتر بر روی نحوه تعامل کاراکتر خود با آن متمرکز باشید .
- به قوه تخیل / تجارب زندگی خوانندگان خود اعتماد کنید
به هوش خوانندگان خود اعتماد کنید. آنها از اکثر نویسندگانی که به آنها اعتبار میدهید باهوشترند و معمولا اگر اطلاعات حاضر و آماده در اختیارشان قرار بگیرد کسل میشوند . به جای توصیف هر جزییاتی، اجازه دهید خواننده فواصل خالی را پر کند .
- کلمات اضافی را حذف کنید
اگر جملهای همچنان بدون وجود کلمهای منطقی به نظر میرسد آن را حذف کنید . کلماتی چون « آن » « واقعا »، معمولا چیزی به معنای جمله اضافه نمیکنند و میتوانند حذف شوند . مراقب این گونه کلمات و عبارات باشید . به محض پیدا کردن این کلمات ببینید آیا میتوانید از کلمهای قوی تر استفاده کرده یا آن کلمه را به طور کامل حذف کنید