آیا در کشمکش برای تمام کردن اولین پیش نویس خود هستید؟ آیا دست نوشته شما مسیر روایی قدرتمندی ندارد که خواننده را از نقطه آ به نقطه ب بکشاند؟ مطمئن ترین راه برای جلو بردن داستان مجهز کردن کاراکترها با اهدافی است که برای رسیدن به آن انگیزه دارند. اهداف کاراکتر خود را بر خلاف نیازهای درونیشان قرار دهید تا آنها را وارد درگیریای سازید که خواننده را به سمت خود جذب میکند. اما چگونه باید اهدافی را تعریف کنید که در خدمت کاراکتر و داستان باشد؟ آیا لازم است برای هر کاراکتر هدفی را تعریف کنید؟
اهداف داستانی به عنوان عامل محرکی برای درگیری
موتور روایی داستان نیرویی است که داستان را به جلو میراند، و هر کاراکتر را وامیدارد تا با شفافیت و در جهت درست حرکت کند. این نیرو درگیری اصلی داستان نامیده میشود، همان سوالی که خواننده را از ابتدا تا انتها درگیر داستان نگه میدارد. اگر داستان اهداف قدرتمندی داشته باشد، درگیری فقط برای کاراکترهایتان رخ نمیدهد بلکه کاراکترهایتان نقش فعالی در خلق آن بازی میکنند.
دو نوع درگیری موتور داستان را روشن میکند: درگیری بیرونی و درگیری درونی
درگیری بیرونی زمانی رخ میدهد که کاراکتر به دلیل مخالفت از جانب یک نیروی بیرونی، برای رسیدن به هدفش دچار کشمکش میشود. داستانهایی که در آنها درگیری بیرونی وجود دارد داستانهای طرح محور نامیده میشوند. تعریف اهداف کاراکتر در یک داستان طرح محور ساده است. قهرمان داستان چیزی میخواهد، ضد قهرمان نیز چیزی را میخواهد که در تضاد با هدف قهرمان است و درگیری در اینجا اتفاق میافتد. تعریف اهداف کاراکتر در داستانهای کاراکتر محور دشوارترند یعنی داستانهایی که یک درگیری درونی را نشان میدهند.
درگیریهای درونی زمانی رخ میدهد که کاراکتر برای رسیدن به هدف به چالش میافتد زیرا با نوعی مقاومت درونی روبه رو است.
چگونه اهداف کاراکتر را تعریف کنیم
برای مشخص کردن اهداف سازنده برای کاراکتر، بازی نهایی داستان را در نظر بگیرید. میخواهید هر یک از کاراکترها به چه چیزی برسند و چه تجربهای پیدا کنند؟ اگر هدف کاراکتر شما در فصلهای اولیه کتابتان با پایان کار داستان شما منطبق نباشد علت آن را جستجو کنید:
- آیا کاراکتر یک ضد قهرمان است که نمیتواند به دلیل موفق شدن قهرمان به هدفش برسد؟ اگر این طور است اهداف قهرمان را مشخص کنید. سپس ببینید کدام هدف بهتر از سایر اهداف ضد قهرمان شما را قادر میسازد تا در سفر قهرمان درگیری ایجاد کند
- آیا هدف کاراکترتان به این دلیل تکامل مییابد که هدف اولیهاش غلط بوده است؟ اگر این طور است ببینید در ابتدا کاراکتر چه میخواسته
و چه اطلاعات جدیدی او را به سمت انطباق با ماموریت جدیدی هدایت میکند؟
تعیین کردن اهداف کاراکتر به زمان نیاز دارد. میتوانید نسخه اولیه از اهداف کاراکترتان را بنویسید.
تقویت اهداف کاراکتر
اهداف داستانی به عنوان کاتالیزور درگیری عمل میکنند اما اگر به درستی تعریف نشوند آتش داستان را خاموش میکنند. چه عواملی باعث خلق یک هدف داستان کارامد میشود.؟ در زیر به این عوامل اشاره میکنیم:
- یک هدف داستانی کارامد خاص است
آرزو اهمیتی ندارد اما هدف؟ اهداف باعث عملکرد قاطع میشوند. خارج کردن درگیری از زندگی کاراکتری که میخواهد هنرپیشه شود دشوار است. اما اگر آن هنرپیشه مشتاق خودش را به چالش بکشد که یا در مدت سی روز شغل خوبی پیدا کند یا دست از هنرپیشگی بکشد، آنگاه افسار داستان را به دست گرفتهاید.
- هدف داستانی کارامد، معنادار است
کاراکترهایی که اهداف قوی دارند دلیل بسیار محکمی برای دنبال کردن آن دارند. آنها جان خود را در خطر قرار میدهند تا لرد تاریکی به روستای آنها حمله نکند، از همسایه جذاب و جدید خود دوری میکنند زیرا آخرین دوست آنها عزت نفسشان را نابود کرده است. و زیباییهای خود را از ترس بیرون انداخته شدن از خانه توسط والدین خود پنهان میکنند.
- هدف داستانی کارامد درگیری درونی ایجاد میکند
صرف نظر از نوع داستانی که مینویسید، هدفی که خوب پرورش یافته باشد، باعث یا مانع رشد فردی کاراکترتان میشود. در این شرایط درگیریهای احساسی کاراکتر مانند قلب تپنده داستان عمل میکند، و ارتباطی انسانی را بوجود میآورد که باعث جلب توجه خواننده میشود.
- یک هدف داستانی کارامد آنی است
هدف داستانی خوب صحنههای جذابی را از همان ابتدای داستان بوجود میآورد. وقتی اولین پرده پایان مییابد، کاراکترهایتان اهداف واضحی دارند که در مورد آنها دست به کار شده و خواننده را عمیق تر به سمت داستان جذب میکنند