آغاز داستان مهم است و اگر داستان چاپ شود، مهمترین بخش داستان است. آغاز داستان جایی است که خواننده یا ویراستار تصمیم میگیرد که به خواندن ادامه دهد یا نه. آغاز داستان انتظارات خواننده را از میانه و انتهای داستان مشخص میکند.
اجازه ندهید اهمیت ابتدای داستان شما را بهراساند و آغاز نوشتن را برای شما سخت کند. برخی از نویسندگان با نگاه کردن به صفحه سفید منجمد میشوند و احساس می کنند همه چیز از ابتدا باید عالی و بی عیب و نقص باشد. اما این طور نیست. به یاد داشته باشید که با آنکه ابتدای داستان اولین بخشی است که اکثر افراد آن را میخوانند، لازم نیست اولین بخشی باشد که شما مینویسید. همیشه میتوانید به ابتدای داستان برگردید و آن را ارتقا دهید.
اولین وظیفه شما نوشتن مطلب است. اگر مطلب همان موقع به ذهنتان نرسد، اجازه دهید حتی به غلط در ذهنتان جاری شود. ابتدای داستان ممکن است تا مرحله بازبینی به ذهنتان نرسد. آنگاه وقت آن است که صفحه اول، پاراگراف اول، اولین سطر داستانتان را به دعوت نامهای برای خواننده تبدیل کنید که نتواند آن را قبول نکند.
جلب توجه خواننده
چگونه میتوانید توجه خواننده را جلب کنید؟ در زیر به چند استراتژی اشاره میکنیم:
- تعجب خواننده را برانگیزید. برای مثال فرض کنیم شما میگویید که کاراکترتان از رفتن به مدرسه در آن روز میترسیده است اما دلیل آن را نمیگویید. اطلاعات ناقص، سوالی را در ذهن خواننده بوجود میآورد که کنجکاوی او را تحریک میکند. خواننده میخواهد به خواندن ادامه دهد تا پاسخ سوالش را پیدا کند.
- با یک مشکل یا درگیری آغاز کنید. درگیری میتواند یک مساله کوچک باشد مثلا کاراکترتان از اتوبوسش جا میماند. حتی یک مشکل کوچک به کاراکتر اصلی شما کاری برای انجام میدهد که همان زمان باعث تکانی در داستان میشود.
ابتدای داستان شما به جز جذب خواننده، وظیفه دیگری نیز دارد. لازم نیست این کارها را در اولین جمله انجام دهید، اما باید حواستان را بدهید
- چیدمان داستان خود را معرفی کنید. آیا داستان شما در قرن پنجم در چین اتفاق میافتد؟ در شهر دیترویت معاصر؟ در یک مدرسه برای گرگینههای جوان؟ اگر از ابتدا خواننده را آگاه نکنید، گیج و سردرگم میشوند.
- کاراکتر اصلی خود را معرفی کنید. در اکثر داستانها خواننده به این دلیل به داستان اهمیت میدهد زیرا کاراکتر اصلی برای او مهم است. هر چه زودتر کاراکتر اصلی را معرفی کنید، خواننده سریعتر میتواند ارتباط عاطفی با او برقرار کند.
- به خواننده ژانر داستان خود را اطلاع دهید. آیا کمدی است؟ ترسناک است؟ داستان معاصر است؟ یک رمان فانتزی که در آن جن و پری وجود دارد؟
خواننده بر اساس ابتدای داستان شما انتظاراتی را پرورش میدهد و اگر در میانه مسیر را عوض کنید ناامید میشود.
عیب یابی
در زیر به برخی مشکلات رایج در هنگام بازبینی داستان اشاره میکنیم
- شروع کردن با اطلاعات پیش زمینهای. برای مثال گاهی اوقات نویسندگان بی تجربه با بیوگرافیهای کوتاهی از کاراکتر اصلیشان شروع میکنند. در این صورت داستان کمی شبیه به مقالات ویکی پدیا میشود. مردم علاقهای به خواندن این موارد ندارند. فکر نکنید که مجبور هستید همه این اطلاعات را از پیش تهیه کنید. میتوانید داستان خود را با صحنه یا عملی آغاز کرده و کم کم جزییات پیش زمینه را در صورتی که برای اطلاع خواننده ضرروری است اضافه کنید.
- آغاز داستانی متفاوت: فرایند خلاق نویسی معمولا نویسنده را به مسیرهای غیرمنتظرهای میکشاند. شما بدون هیچ داستان خاصی در ذهنتان شروع میکنید و از اینکه به کجا رسیدهاید تعجب میکنید. در نتیجه، آغاز داستان، با بقیه داستان هم خوانی ندارد. وقتی این اتفاق میافتد، از خودتان بپرسید، کدام نسخه از داستان بهتر است؟ نسخهای که نوشتن آن را آغاز کردید؟ یا نسخهای که به پایان رساندید؟ بر اساس پاسخی که میدهید میدانید کدام بخش از داستانتان نیاز به بازنویسی دارد.