اگر به دنبال ارتقای داستان خود هستید روشی مطمئن در اختیار شما وجود دارد. بر اساس گفتههای نویسنده مشهور جیمز اسکات، دیالوگ نویسی سریعترین روش برای بهبود و ارتقای هر داستانی است. دیالوگ تنها به معنای کلماتی که در دهان کاراکترهایتان میگذارید نیست. دیالوگهای تاثیرگذار شامل اکشن، زبان بدنی، زیرمتن و افکار و احساسات و دیدگاه کاراکتر هستند. دیالوگ ابزاری پویا و قدرتمند است که اگر به درستی به کار گرفته شود خواننده را عمیقا به درون داستان میکشد.
اهداف هفت گانه دیالوگ
دیالوگ باید با انجام یک یا چند کارکرد حیاتی جایگاه خود را در داستان به دست آورد. در یک داستان جذاب جایی برای دیالوگهای خسته کننده وجود ندارد. دیالوگ باید در داستان حداقل به هفت هدف زیر دست یابد.
- کاراکترسازی
دیالوگ روشی عالی برای کاراکترها است تا خود را در کلماتی که استفاده میکنند و نحوه بیان آن کلمات نشان دهند. با استفاده از الگوهای گفتاری منحصر به فرد، زبان بومی، و زبان شغلی خاص هر کاراکتر، او را تثبیت کنید. وقتی کاراکتری که از زاویه دید او داستان روایت میشود صحبت میکند، افکار، احساسات و نظرات او باید مانند حرفهایش در یک سو باشند یا دلیل اختلاف آن برای خواننده شرح داده شود.
- تشدید درگیری
تضاد میتواند بیرونی باشد – شخصیت در مقابل شخصیت یا شخصیت در برابر محیط – دیالوگ میتواند منعکس کننده مبارزه درونی شخصیتی باشد که داستان از زاویه دید او بیان میشود. تعارض در دیالوگ میتواند به طرق مختلف ایجاد و تشدید شود مثلا از طریق اختلاف نظر، تهدید، دروغ، ناسزاگویی، مطالبات، تمسخر و غیره – اما اجازه ندهید این درگیری به یک جنگ طناب کشی خسته کننده تبدیل شود.
- تعلیق ایجاد کنید
دیالوگ یک راه عالی برای ایجاد تعلیق به منظور رسیدن به نتایج بعدی است. کاراکترهای شما میتوانند با دادن نکات کوچکی که باعث میشود خواننده تعجب کند، حدس بزند و نسبت به خطر یا درگیری بزرگتر نگران شود، رویدادهای آینده را پیشبینی کنند. از این تکنیک برای بالا بردن تنش در شرایطی که میزان تنش پایین است استفاده کنید، اما آن را در رویدادهای بی اهمیت هدر ندهید.
- داستان را جلو ببرید
دیالوگ باید در داستان حس حرکت ایجاد کند و شخصیتهای شما را از اهداف مربوطه دورتر یا به آنها نزدیکتر کند. این مهم اغلب در نقطه عطف صحنه و زمانی که اطلاعاتی آشکار میشود که پویایی را به شیوهای چشمگیر تغییر میدهند، اتفاق میافتد.
- تقویت فضا و ایجاد روحیه
این کار را با استفاده از کلماتی که لحن داستان شما را به کاراکترهایتان منتقل میکنند، انجام دهید. کاراکترها در قالب کلماتی که بیان میکنند نظرات خود را به یکدیگر میگویند، درباره محیط اطراف خود قضاوت کرده و تصویری در ذهن خواننده ایجاد میکنند که حال و هوای او را عوض میکند.
- اطلاعات پیش زمینهای ارائه دهید
برای آنکه اطلاعات پیش زمینهای ارائه دهید داستان و اکشن را متوقف نکنید. اطلاعات را در قالب کارهایی که کاراکترها انجام میدهند منتقل کنید. الیزابت جورج آن را دستگاه اجتنابی افراد صاحب نظر مینامد. کاراکترهایی که به صورت ایستا دور یک میز نشستهاند، برای نویسنده مشکلاتی را ایجاد میکنند. با سپردن عملی به کاراکترهایتان کار را برای خود و خواننده آسانتر کنید، و اگر آن عمل را خوب انتخاب کنید، این فعالیت میتواند اطلاعات بیشتری درباره شخصیتها و مضمون داستان به خواننده نشان دهد. شما باید قبل از آنکه در اطلاعات پیش زمینهای غرق شوید، مطمئن باشید که گذشته کاراکتر برای خوانندهتان مهم است. جزییات حسی و احساسات، واکنشها و نظرات خود را از طریق زاویه دید کاراکتر بیان کنید. دیالوگ را با اطلاعاتی از کاراکتر که خواننده آنها را از قبل میداند، پر نکنید. خواننده متوجه تاکتیک شما میشود و دیالوگتان مصنوعی به نظر میرسد.
- کمی از اطلاعات پشت صحنه را ارائه کنید
برخی از رویدادها در داستان شما ممکن است پشت صحنه اتفاق بیفتند اما خواننده نیاز دارد بداند چه اتفاقی افتاده است. واداشتن کاراکترهایتان برای صحبت کردن در مورد آنچه که در پشت پرده اتفاق افتاده روشی مناسب برای پوشاندن پایههای داستان شماست. مطمئن شوید که خواننده منتظر دیدن نتایج است و از زبانی که به داستان حالت گزارش گونه میدهد خودداری کنید. روشهای تازهای برای صحبت کردن کاراکترهایتان با یکدیگر پیدا کنید.