نویسنده آلمانی، فرانتس کافکا، یکی از برجسته ترین نویسندگان قرن بیستم بود و هنوز هم در زمره بهترین نویسندگان دنیای ادبیات قرار دارد. کافکا در دانشگاه حقوق خواند و بعدها در شرکت بیمه استخدام شد. با این حال بیشتر اوقات فراغتش را به نویسندگی سپری میکرد. با آنکه در سن 40 سالگی درگذشت، کارهای ارزشمند زیادی از جمله « دگردیسی، قلعه و محاکمه» را از خود به جای گذاشته است. بیشتر رمانها و داستانهای کوتاه او ریشه در هستی گرایی و سورئالیسم دارد. در بین آثار پرگهر کافکا، در زیر به چند نقل قول از او اشاره میکنیم که دید جدیدی به شما نسبت به زندگی میدهد.
1- کتاب باید همانند تیشهای برای دریای یخ زده درونمان باشد
2- من قفسی در جستجوی پرنده ام
3- من آزادم و برای همین است که گمگشتهام
4- اولین نشانه رسیدن به ادراک آرزوی مرگ داشتن است
5- من نمیتوانم کسی را متوجه کنم. نمیتوانم کسی را متوجه آنچه در درونم میگذرد کنم. حتی نمیتوانم آن را برای خودم توضیح دهم
6- به نظرم تنها باید کتابهایی را بخوانیم که ما را زخمی میکنند.
7- کتاب همانند ماده مخدر است
8- خوابیدم، بیدار شدم، خوابیدم، بیدار شدم، چه زندگی زجرآوری!
9- تنها زمانی که به شدت غمگینم خود را به درستی میشناسم
10- در کائنات به میزان نامتناهی امید وجود دارد… اما نه برای ما میگویند جهل نعمت است.. اشتباه میکنند
11- او به شدت از مرگ میترسد زیرا هنوز زندگی نکرده است
12- از یک جایی به بعد دیگر بازگشتی وجود ندارد. باید به این نقطه رسید
13- من تمام زندگیم را با مقاومت در برابر تمایل به پایان بردن آن، سپری کردهام.
14- مرا بکش، در غیراین صورت تو قاتلی
15- بوسههای مکتوب به مقصد نمیرسند، در بین راه ارواح آنها را مینوشند
16- من اینجا در زمستانی بی پایان چه میکنم؟
17- خدا به بندگانش گردو میدهد اما آنها را نمیشکند
18- پارادوکس کافکا: هنر به حقیقت وابسته است. اما حقیقت، از آنجایی که بخش ناپذیر است، نمیتواند خودش را بشناسد. برای گفتن حقیقت، باید دروغ گفت. بنابراین نویسنده حقیقت است و وقتی صحبت میکند دروغ میگوید
19- دو گناه کبیره وجود دارد که سایر گناهها از آن نشأت میگیرند: تنبلی و بی صبری