همه داستانی را دوست دارند که در آن قهرمان، بهترین فرد داستان است و بر شرور داستان غلبه میکند – مانند سوپرمن یا هری پاتر.
اما مراقب باشید. اولین اشتباهی که به هنگام ساخت کاراکترها مرتکب میشوید خلق قهرمانانی بی عیب و نقص است.
به یاد ماندنی ترین، قابل تحسین ترین، و باورپذیرترین قهرمانان، اشتباهاتی را در رفتارهای خود مرتکب میشوند.
مثال: هانیبال لکتر در سکوت برهها، اسکارلت اوهارا در بربادرفته، والتر وایت در برکینگ بد.
این قهرمانان غیرسنتی به قدری درگیریهای اخلاقی دارند که میتوانند قهرمانان باورپذیرتری نسبت به قهرمانان سنتی باشند.
در این مقاله به کهن الگوی ضد قهرمان میپردازیم و انواع مختلف آن را بررسی میکنیم تا بتوانید کاراکتر جذابی خلق کنید که خوانندگان عاشق آن شوند.
ضد قهرمان کیست؟
ضد قهرمان، قهرمانی است که خصوصیات یک قهرمان سنتی مانند اخلاقیات و جسارت را ندارد و معمولا رفتارهایی را از خود نشان میدهد که در کاراکتر شرور داستان مشاهده میکنید. انگیزههای ضد قهرمان معمولا خوب است – یا آنکه فکر میکند انگیزههای خوبی دارد. آنها مانند شرور داستان، در توجیه رفتار خود صادق هستند. اما همیشه به دلایل صحیحی رفتار نمیکنند. آنها هر زمان که باید، خوبند و هر زمان که فکر کنند شرایط ایجاب میکند، بد میشوند. در داستانی که مطابق میل خواننده است کاراکترها باید مانند افراد واقعی در شرایط واقعی عمل کنند.
یکی از قوسهای کاراکتری مناسب برای یک ضد قهرمان که او را تبدیل به کاراکتری فراموش نشدنی میکند آن است که در پایان، شکل سنتی یک قهرمان را به خود میگیرد. مانند اسکروچ در سرود سال نو.
انواع پنج گانه ضد قهرمان
افراد واقعی کمی در طول زندگی خود تغییر رفتار میدهد. امور آن طور که آنها میخواستند در زندگی پیش نمیرود، و به هنگام نمایان شدن حقیقت، توهم آنها از بین میرود. برای همین است که بسیاری به داستان خوانی پناه میآورند – تا به جای شخصیتی زندگی کنند که شرایط برایش به شکل متفاوتی پیش رفته است.
قوس کاراکتری ضد قهرمان باید حقیقی باشد. شما نمیخواهید خواننده در انتهای داستانتان بگوید « این اتفاق هرگز در دنیای واقعی نمیافتد » وقتی نقطه عطف غافلگیرکنندهای رخ میدهد باید اجتناپ ناپذیر اما قابل پیش بینی باشد.
انواع ضد قهرمان
- کلاسیک
این ضد قهرمان که برعکس یک قهرمان سنتی است نمیتواند در مبارزات به خوبی عمل کند، به خودش شک دارد، ترسو ست، نگران است، و در شرایط بحرانی نمیتواند به خوبی عمل کند. قوس کاراکتری او ایجاب میکند که با غلبه کردن بر موانعی که بر سر هدف نهایی او قرار دارند تبدیل به یک قهرمان شود.
مثال: فرودو در ارباب حلقهها. بیلبو بگینز در هابیت.
- شوالیه زره پوش
رایج ترین شکل ضد قهرمان آنقدرها هم بد نیست. تاریخچه او گویای رفتارش است اما توجیهی برای آن نیست. او ممکن است فردی باهوش باشد که درست را از غلط تشخیص دهد و نیات خیری در سر داشته باشد- اما فرد بدبینی است که همه چیز را به منطقی ترین شکل ممکنش بررسی میکند.
مثال: سوروس اسنیپ در هری پاتر، هان سولو در جنگ ستارگان
- عملگرا
این نوع ضد قهرمان خوب را از بد میشناسد، اما اگر کاری باید انجام شود، با عواقب آن کنار میآید. او حتی در صورت لزوم دست به کشتار میزند.
مثال: شرلوک هولمز، تیریون لنیستر در بازی تاج و تخت
- بی پروا
این نوع ضد قهرمان مشابه نوع عملگرای آن، هر کاری را برای بدست آوردن اهدافش انجام میدهد اما به اخلاقیات پایبند نیست. قوس کاراکتری او هموار است و برای رسیدن به هدفش از انجام هیچ کاری فروگذار نمیکند. صرف نظر از اینکه اعمالش تا چه حد بی رحمانهاند اما نیاتش خیر هستند.
مثال: رمبو.جک اسپارو در دزدان دریایی کاراییب. جان ویک
- قهرمان اسمی
از بین تمامی ضد قهرمانها این نوع ضد قهرمان در مرز بین قهرمان و شرور قرار دارد. نیات او به طور کامل خیر نیستند و در واقع در بیشتر موارد نیات بدی دارد. او از نظر اخلاقی خنثی است. او کاری که لازم است را انجام میدهد – تا از کسی که دوستش دارد محافظت کند یا انتقام بگیرد. ما همچنان از این نوع ضد قهرمان حمایت میکنیم اما ممکن است او مانند قهرمان کلاسیک یا شوالیه زره پوش در نهایت پیروز نشود.
مثال: هالکبری در داستانهای هاکلبری فین