تنش و درگیری در ادبیات به ساخت صحنههای نمایشی و مشغول نگه داشتن خوانندگان تا انتهای کتاب کمک میکند. یادگیری تفاوت مابین تنش و درگیری به ارتقای نوشته و افزایش جذابیت داستان کمک میکند
منظور از تنش در نوشته چیست؟
تنش در مفهوم ادبی به این معناست که چیزی شوم در گوشه و کنار پرسه میزند. تنش، خوانندگان شما را تا پایان داستان درگیر نگه میدارد. رمانهای اسراری پر از تنش و پیشگویی هستند و عموماً صحنههای پرتنشی را از ابتدا تا انتها به نمایش میگذارند. نوشتن در ژانر اسراری، راهی عالی برای یادگیری نحوه لایهبندی تنش در قوس روایی است.
سه نکته برای استفاده از تنش در نوشته
وارد کردن تنش در داستان کار راحتی نیست. حتی نویسندگان حرفهای نیز برای حفظ تنش از ابتدا تا انتهای داستان با مشکلاتی روبه رو هستند. در زیر به چند راهکار برای استفاده از تنش در نوشته اشاره میکنیم:
- آتی نمایی: بخش مهمی از تنش سازی، آتی نمایی برای خلق صحنههای نمایشی در داستان و ایجاد هیجان در ذهن خواننده است.
- درگیری درونی: گاهی اوقات درگیری درونی و تردید نسبت به خود را میتوان در حین تکامل یک کاراکتر وارد کرد و سطوح مختلفی از تنش را بوجود آورد. در رمان هملت اثر ویلیام شکسپیر، شخصیت اصلی میخواهد انتقام مرگ پدرش را بگیرد، اما دچار تردید، بلاتکلیفی فلجکننده و فشار روانی میشود. برای ما به عنوان مخاطب، در هر صحنهای احساس تنش وجود دارد، زیرا منتظریم ببینیم آیا هملت به میل درونی خود برای تلافی عمل میکند یا بلاتکلیف باقی میماند.
- محدودیت زمانی: یک راه عالی برای ایجاد تنش در داستان این است که برای کاری که کاراکتر شما باید انجام دهد محدودیت زمانی تعیین کنید. با اضافه کردن عنصر زمان، تنش ایجاد میکنید و هیجان داستان را افزایش میدهید. این تکنیک رایجی است که در رمانها و فیلمهای هیجانانگیز و همچنین داستانهای اکشن و ماجراجویی از آن استفاده میشود.
تفاوت بین تنش و درگیری در نوشته چیست؟
تنش یک رقابت ناگفته بین قهرمان و شرور است یا در آگاهی مخاطب خبر از یک فاجعه قریب الوقوع میدهد. از سوی دیگر، درگیری شامل یک برخورد فعال است. شاید قهرمان و ضد قهرمان درگیر مناظرهای داغ شوند، یا شاید کاراکتری با دستهای از حیوانات مبارزه کرده یا برای جلوگیری از فاجعه آب و هوایی تلاش کند.
منظور از درگیری در نوشته چیست؟
درگیری اشکال مختلفی دارد. درگیری میتواند شامل نبرد مچ اندازی یا یک جنگ لفظی تهاجمی باشد. لازمه درگیری وجود نارضایتی یا عدم انطباق بین یک کاراکتر و موضوعی دیگر است. کاراکترها ممکن است با سایر کاراکترها، نیروهای طبیعت یا به شکل گسترده با جامعه درگیر شوند. نوع دیگر درگیری، درگیری درونی است. درگیری یکی از اصول اساسی روایت و نوشته خلاقه است. برای آنکه داستانی بنویسید که ارزش خواندن داشته باشد نیاز به کاراکترهایی دارید که دیدگاهشان به نوعی به چالش کشیده میشود و اتفاقات بدی برایشان میافتد. بدون درگیری قوس کاراکتری معناداری نخواهید داشت.
انواع درگیری و نکاتی برای استفاده از آن در نوشته
نوع درگیریای که بکار میبرید به طرح اصلی و فرعی داستان بستگی دارد. در زیر به برخی از انواع درگیریها و نحوه بکارگیری هر نوع اشاره میکنیم:
- درگیری فرد با خودش: درگیری درونی نوعی درگیری است که درون سر کاراکتر اتفاق میافتد. با اینکه این نوع درگیری را از طریق روایت یک دیالوگ یا کارهایی که قهرمان انجام میدهد میبینیم، نوعی درگیری درونی را با کاراکتر نشان میدهد.
- فردی با فرد دیگر: ساده ترین و رایج ترین نوع درگیری بیرونی زمانی است که دو کاراکتر با یکدیگر درگیر میشوند. اولین قصههایی که در کودکی برایمان تعریف میکردند معمولا دارای یک کاراکتر خوب و یک کاراکتر بد بوده است. این داستانها معرف درگیری فرد با فرد دیگر است. این نوع درگیریها رایج بوده و معمولا نمیتوان رمانی را پیدا کرد که درگیریهای بین فردی نداشته باشد.
- فرد با طبیعت: درگیری فرد با نیروهای طبیعت مثال خوبی از کشمکش بیرونی است که هیجان داستان را بالا میبرد.اگر علاقه مند به نوشتن داستانی هستید که یک کاراکتر اصلی و چند کاراکتر مکمل دارد، از این نوع درگیری استفاده کنید.
- فرد با جامعه: درگیری بین فرد و جامعه در مقیاس بزرگتری است و معمولا در داستانهای علمی تخیلی کاربرد دارد. اگر به داستانهای علمی تخیلی یا عدالت اجتماعی علاقه دارید میتوانید بین یکی از کاراکترها و جامعه در مقیاس بزرگ، درگیری ایجاد کنید.