ممکن است این موضوع گاهی برایتان اتفاق بیفتد. به صفحه سفید خالی چشم دوختهاید، به اعماق چشمه الهامات خود فرو میروید و دست خالی برمیگردید. در بهترین حالت ایده شما در حد ایدهای که کلاس هفتم هم داشتید باقی میماند.
استراتژیای برای پرورش ایدههای داستانی خوب
عنصر اول: کاراکتر
یک داستان بدون خلق کاراکترهای پیچیده اتفاق نمیافتد . کاراکتر میتواند حتی یک صندلی باشد. اما باید وجود داشته باشد. اگر ایده خاصی برای کاراکتر خود ندارید به صورت تصادفی یک کاراکتر انتخاب کنید. موارد زیر را انتخاب کنید :
- نژاد ( انسانی، فضایی، )
- جنسیت ( اگر قابل اطلاق است )
- سن ( از نوپا تا میان سال و حتی نامیرا )
- وضعیت تاهل ( مجرد، متاهل، مطلقه، ازدواج موقت)
- وضعیت خانوادگی ( والدین، برادران، حیوانات خانگی. همچنین ملیت و قومیت )
- شرایط زندگی ( حرفه و کار )
- و البته اسمهای خلاقانه
ترکیبهای جالبتر داستانهای غنی تری میسازد بنابراین به هنگام ساخت کاراکتر خود این موارد را به یاد داشته باشید
عنصر دوم: خواست
کاراکتر شما باید خواستهای در زندگی داشته باشد . انگیزههای او در زندگی چیست؟ چه چیزی باعث میشود صبح از خواب بیدار شود؟ خواست او میتواند یک خواست فعال باشد مانند دویدن در ماراتون یا گرفتن ترفیع شغلی. یا خواستی منفعل مانند خواست تنها بودن . اما باید خواستی خاص و دست یافتنی باشد که کاراکتر شما را در طول داستان حرکت دهد . آیا خواست خوبی به ذهنتان نمیرسد؟ پیش داستان کاراکتر خود را بار دیگر بخوانید و سعی کنید خودتان را جای او بگذارید و ببینید اگر جای او بودید چه میخواستید.
عنصر سوم: مقاومت
اگر کاراکتر شما خواستهای داشته و بلافاصله آن را بدست آورده باشد آنگاه دیگری داستانی ندارید . مگر نه؟
عنصر مهم بعدی موانعی است که بر سر راه کاراکترتان میگذارید . این موانع میتواند فیزیکی، احساسی، معنوی یا فرهنگی باشند . میتواند انسانی دیگر یا گروهی از افراد باشد . میتواند یک موضوع قانونی یا وجدانی باشد . میتواند یکی از عناصر طبیعت باشد . هر چه که هست باید مطمئن شوید که این مقاومت با کاراکتر شما مطابقت دارد . اگر کاراکتر قدرتمندی دارید، به یک مانع قدرتمند احتیاج دارید تا سر راه او بگذارید در غیر این صورت خواننده متقاعد نمیشود که این کشمکش حقیقی است و سرخورده میشود . با داشتن این سه عنصر یک ایده داستانی محکم دارید که میتوانید تا هر اندازه آن را ادامه دهید .
عنصر چهارم: تغییر
داستان شما درباره سفر زندگی کاراکتر است و تغییر کردن جوهره این سفر است. اگر قهرمان داستان در پایان آن مانند شروعش باشد چیزی کم است. تغییر برای داستانهای کوتاه میتواند به سادگی یک خصلت اخلاقی باشد
- یک مرد خجالتی برای اینکه عشق حقیقیاش را دنبال کند بر خجالتش غلبه میکند
- یک زن شکاک قبل از اینکه به شغل رویاهایش دست پیدا کند باید باور کردن را بیاموزد
هر چه که داستان طولانی تر باشد فضای بیشتری برای قالب بخشیدن به کاراکترتان به شیوههای جدید دارید
عنصر پنجم: فضاسازی
فضاسازی یک داستان بیشتر از پشت پرده است. چیدمان یا فضاسازی بر روی فکر کردن، احساسات و رفتارهای قهرمان داستان تاثیر میگذارد. پشت پرده جالبی را انتخاب کنید که قهرمان شما را حقیقتا به چالش بکشد و سفرش را برجسته نشان دهد .
برای مثال اگر قهرمان شما در راه رسیدن به آرامش درونی و بیرونی است، چطور است داستان او را در پس زمینه جنگ و ناآرامی بکشید؟
کاراکتر، خواست، مقاومت، تغییر و فضاسازی. آنها را آگاهانه یا کاملا تصادفی انتخاب کنید. در هر صورت مطمئنا ایدههای داستانی جالبی بدست میآورید .