« هر چه میدانی بنویس» توصیهای است که احتمالا نویسندگان تازه کار از شنیدن آن خسته شدهاند. با این حال، نوشتن درباره موضوعی که با آن آشنا هستید، نقطه شروعی عالی برای نویسندگان غیرداستانی و داستانی است.
« هر چه میدانی بنویس » چه معنایی دارد؟
نوشتن در مورد چیزهایی که میدانید بسته به فرآیند نوشتن و پروژهای که روی آن کار میکنید اشکال مختلفی دارد. برای نویسندگان غیرداستانی، این عبارت را میتوان با نوشتن خاطرهای بر اساس تجربیات خود و داستانهای واقعی از زندگی یا نوشتن در مورد موضوعی آشنا به کار برد. « هر چه میدانی بنویس » به هنگام داستان نویسی به معنای یافتن جنبههایی از داستان و کاراکترهایی است که عمیقاً با آنها ارتباط دارید.
چهار شیوه برای نوشتن آنچه میدانید
نوشتن بر اساس تجربیات خود در ساده ترین سطح آن شامل نوشتن درباره زندگی شخصی و تجارب فردیِ دست اول است. اگر داستانی خارج از زندگی شخصی خود مینویسید، ارتباط برقرار کردن با موضوع نوشته نیاز به کمی تلاش بیشتر دارد. در زیر به چند نکته در این زمینه اشاره میکنیم:
- واقعیتهای احساسی را دنبال کنید. شما اغلب به عنوان یک نویسنده آزاد، روی پروژههایی کار میکنید که موضوعاتی خارج از تجارب شخصیتان را پوشش میدهد. به عنوان یک نویسنده خوب وظیفه شما آن است که راهی برای ورود به این موضوعات پیدا کنید. یک روش تمرکز کردن بر روی واقعیتهای احساسی کاراکترها در نوشته خود و پیدا کردن زمینه مشترکی با آنهاست. جی.کی. رولینگ اشتراکات کمی با زندگی هری پاتر دارد، اما این بدان معنا نیست که نمیتواند با تجربه نوجوانی دبیرستانی که تلاش میکند راه خود را در جهان پیدا کند، ارتباط برقرار کند. وقتی نوشتن را آغاز میکنید به دنبال یافتن زمینه مشترک عاطفی با شخصیتهای خود باشید.
- روی دورهای از زندگی خود تعمق کنید. زمانی را برای فکر کردن به دوره خاصی از زندگیتان اختصاص دهید. این کار به شما در پیدا کردن راهی برای ورود به نوشتهای که در حال انجام آن هستید کمک میکند. داستان نویسانی چون ارنست همینگوی از رویدادهای زندگی نامهها الهام میگیرند سپس آنها را در قالب یک رمان کوتاه یا بلند در میآورند. نویسندگان مبتدی متوجه خواهند شد که انتخاب یک رویداد خاص از زندگی خود و تخیلی کردن آن، روند داستان نویسی را ابهام زدایی میکند و به آنها کمک میکند تا از سد نویسندگی عبور کنند.
- آزاد نویسی کنید. آزادنویسی کردن زندگی شخصی خود، چه به صورت یادداشتهای روزانه یا به شکلی مجردتر، روشی عالی برای پیدا کردن ارتباط مابین زندگی شخصی خود و داستانتان است. در ابتدا ممکن است متوجه نشوید که کارتان تا چه میزان شخصی است، زیرا در ظاهر، از زندگی شخصی شما بسیار جدا به نظر میرسد. وقت گذاشتن برای نوشته خود و نحوه تلاقی آن با زندگیتان در یافتن پیوندها و ایجاد ارتباط شخصی با کارتان به شما کمک میکند.
- خودتان را به جای کاراکترهایتان بگذارید. اگر به راحتی نمیتوانید با داستانتان ارتباط برقرار کنید، لحظهای خود را جای یکی از کاراکترهایتان بگذارید و به این فکر کنید که اگر در موقعیت آنها بودید چه رویکردی را در پیش میگرفتید. همیشه باید با کاراکترهایتان همدلی کنید اما اختصاص دادن زمانی برای تعمق بر روی انگیزههای کاراکترتان در درک عمیق تر آنها به شما کمک میکند. اگر خود را در جایگاه کاراکترتان مییافتید چگونه رفتار میکردید؟ موقعیتهایی که کاراکترهایتان در آن قرار دارند، به چه شکلی یادآور گذشته شماست؟