پایان بردن یک داستان از جمله مهمترین و سختترین وظایف نویسنده است . از پنج نکته زیر برای ساخت اوج داستان خود استفاده کنید. اوج یک داستان – خواه مسابقهای بین قهرمان و شرور یک داستان جذاب علمی تخیلی باشد، یا اقدامی که عشاق را در انتخابی دشوار قرار میدهد – لحظهای سرنوشت ساز است که نیاز به توجه ویژه دارد.
۵ نکته برای تقویت نقطه اوج داستان
- اول انتهای داستان را بنویسید. معمولا در حین نوشتن، در اواسط داستان تنش بالا میگیرد بنابراین بهتر است انتهای داستانتان را در ابتدا بنویسید. ممکن است کامل نباشد و بعدا آن را تغییر دهید. اما خوب است نقطه اوجی که کاراکترهایتان به سمت آن میروند را بشناسید. داشتن این مقصد به شما کمک میکند تا در جنجالهای میانی داستان تمرکز خود را حفظ کنید. گرچه به نظر میرسد زود فهمیدنِ پایان کار دلهره آور است، اما کافی است به ایده اصلی رمان خود بپردازید .
- برای اشاره به اوج داستان خود از پیشگفتار استفاده کنید. پیشگفتارها ابزاری بسیار خوب برای درگیر کردن خواننده با جنبه نمایشی داستان هستند. گاهی اوقات آنها به آینده گریز میزنند (و بخشی از اوج داستان را نشان میدهند)، یا به یک رویداد مهم در گذشته اشاره میکنند که داستان را به حرکت درآورده است. پیشگفتارها به خواننده وعده میدهند که سرانجام به آن نقطه اوج خواهند رسید و تپش قلب خواننده را برای حفظ علاقه آنها به خواندن کل داستان بالا میبرند. پیش گفتارها به ویژه برای کتابهایی که فصلهای ابتداییشان را صرف معرفی قهرمان، شرور و جهان میکنند، بسیار مفید هستند.
- خط سیر داستان خود را به عنوان یک مسیر در نظر بگیرید. هر تصمیمی که برای داستانتان میگیرید شما را در مسیری قرار میدهد و انتخابهایی که پیش روی کاراکترها میگذارید با نزدیک شدن داستان به انتهای خود محدودتر میشوند. در ابتدا گذرگاههای زیادی وجود دارد. اما با پیشرفت رمان ذهن خواننده باید روشنتر شود که نه تنها قهرمان داستان به چه نقطه اوجی خواهد رسید بلکه چگونه این نقطه اوج رخ خواهد داد. نقطه اوج باید تغییر عظیمی در داستان چه برای قهرمان و چه برای دنیایش ایجاد کند. آن تغییر هر چه که باشد شما داستانتان را برای آن لحظه ساختهاید. شما به خواننده قول دادهاید که این درگیری سرانجام رخ خواهد داد و یک نویسنده خوب همیشه به وعدههایش عمل میکند.
- از آزمونهای سخت استفاده کنید. تأثیر مهم آزمونهای سخت وقتی است که یک محیط یا موقعیت برای شخصیتهای شما غیر قابل اجتناب باشد و آنها را به سمت اوج داستان سوق دهد.این آزمون سخت در نتیجه تصمیمات کاراکتر بوجود آمده و پیامد فشاری است که بر روی او قرار دارد.
- ژانر خود را به خاطر بسپارید. جزییات نقطه اوج داستان شما به عناصر آن بستگی دارد اما ژانر داستان همیشه مشخص میکند که آیا نقطه اوج برای کاراکترها ختم به خیر خواهد شد یا نه. رمانهای عاشقانه پایانی شاد دارند در حالیکه تراژدیها غمگین به پایان میرسند.