اکثر داستانهای اسرارآمیز، کاراگاهی ( حرفهای یا آماتور ) دارند که درباره جنایتی تحقیق میکند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است. وقتی میخواهید داستان اسرار آمیز بنویسید در واقع باید دو داستان بنویسید:
- داستان تحقیق و بازجویی که شامل داستانی است که خواننده میبیند
- و داستان جنایت که در پس زمینهی داستان اصلی قرار دارد
ممکن است مشخص کردن داستان جنایت برایتان راحتتر باشد - چه کسی مرتکب جرم شده است و چرا؟
- فرد مجرم چگونه تلاش کرده تا ردپای خود را پاک کند؟
- آیا اشتباهی مرتکب شده است؟
- چه شواهدی را از خود به جای گذاشته است؟
- آیا شاهدی وجود دارد؟
- چه کسی چیزی را دیده یا شنیده که میتواند به کاراگاه در پیدا کردن حقیقت کمک کند؟
وقتی نقشه جرم را چیدید، برای تحقیق کردن در مورد آن به یک کاراگاه نیاز دارید. کاراگاه شما میتواند فردی حرفهای باشد ( مثلا کاراگاه پلیس ) یا فردی آماتور. اگر کاراگاهی آماتور دارید، باید برای تحقیق کردن درباره قتل به او دلایلی بدهید.
شاید قربانی کسی بوده که او میشناخته یا شاید سر جنازه او رسیده و سپس به پرونده او علاقه مند شده است. شاید هم او کسی است که برای تفریح بر روی پروندههای قتل تحقیق میکند.
دلایل او هر چه که باشند باید کاراکتر جالبی خلق کنید که خوانندگان به آن اهمیت بدهند.
سپس وقت آن است که بازجویی و تحقیق خود را برنامه ریزی کنید
کاراگاه برای حل پرونده جنایت چه گامهایی را باید طی کند؟ ردپای سرنخهایی که او را به راه حل میرسانند مشخص کنید.
شاید همچنین بخواهید که برخی ردپاهای غلط را وارد جریان کنید تا کاراگاهتان از مسیر درست خارج شود. و همچنین باید تعدادی مظنون در داستان قرار دهید تا خواننده به طور مداوم به آنها مظنون باشد. اگر میخواهید داستان اسرارآمیز بنویسید، باید داستانهای اسراری زیادی بخوانید. این کار به شما کمک میکند خصوصیات این ژانر را بشناسید و به شما ایدههایی در مورد نحوه ساختاربندی کردن داستانتان میدهد. هیچ فرمولی برای دنبال کردن وجود ندارد اما بسیاری از داستانهای اسرارآمیز از ساختاری استاندارد تبعیت میکنند:
- ابتدا، کاراگاه جذب یک پرونده بازجویی قتل میشود
- در بخش بعدی داستان کاراگاه با شاهدان و مظنونان مصاحبه میکند و سرنخهایی را بدست میآورد
- در طول داستان، اتفاقی میافتد که خطرات را بالاتر میبرد و بر هیجان داستان میافزاید. برای مثال، ممکن است جسد دیگری یافت شود. یا کاراگاه از جانب افراد ناشناس پیامهای تهدید آمیزی دریافت کند که به او هشدار میدهند دست از این پرونده بردارد .
- سپس داستان سرعت میگیرد و قطعات پازل کنار یکدیگر مینشینند.
- صحنههای اکشن ممکن است منجر به تقابل تن به تن بین کاراگاه و قاتل شود که در آن جان کاراگاه به خطر بیفتد
- در انتها، قاتل به سزای اعمال خود میرسد و ریسمانهای پاره شده به هم گره میخورند.
لازم نیست دقیقا از این ساختار استفاده کنید اما میتوانید به عنوان راهنما آن را بکار بگیرید.