آلبر کامو نویسنده و فیلسوفی فرانسوی است که شهرتی جهانی دارد. عمدتا آلبر کامو را با آثاری همچون بیگانه، طاعون، سقوط و کالیگولا میشناسند. در این مطلب بر آن شدیم تا گلچینی از نقل قولهای تامل برانگیز آلبر کامو را برای شما گرد هم آوریم.
- آزادی چیزی جز شانسی برای بهتر بودن نیست.
- ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمیبینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم.
- بدنم زجر میکشد . پوست تنم درد میکند. سینه ام. دست و پایم سرم خالی است و دلم بهم میخورد و از همه بدتر طعمی است که در دهنم است نه خون است. نه مرگ است. نه تب. اما همه اینها با هم. کافی است که زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه شود و از همه موجودات نفرت پیدا کنم چه سخت است. چه تلخ است انسان بودن.
- به دست آوردن خوشبختی بزرگترین پیروزی در زندگی است.
- ترجیح می دهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مردم بفهمم که نیست . تا اینکه طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مردم بفهمم که هست.
- تنها از طریق بدجنسی می توان به دفع حمله پرداخت. از این روست که مردم برای اینکه خود محاکمه نشوند در محاکمه کردن شتاب می کنند.
- کم اند کسانی که با چشم شان می بینند و با مغزشان فکر می کنند.
- بشر تنها آفریده ای است که نمی خواهد آن باشد که هست.
- افشای بی عدالتی کافی نیست. برای از بین بردن آن باید جان نثار کرد.
- هیچکس مجبور نیست انسان بزرگی باشد، تنها انسان بودن کافی است.
- ما پیش از آنکه به اندیشیدن خوکنیم به زیستن عادت می کنیم.
- همیشه روزهایی هست که انسان در آن کسانی را که دوست می داشته بیگانه می یابد.
- کسانی که مدعیاند همه چیز را میدانند و همه چیز را میتوانند درست کنند، سرانجام به این نتیجه میرسند که همه را باید کشت!
- اگر کفشت پایت را میزد و از ترس سخن مردم پابرهنه نشدی و درد را به پایت تحمیل کردی، دیگر در مورد آزادی شعار نده.
- دیروز و فردا دست به یکی کردند. دیروز با خاطراتش و فردا با وعده هایش مرا خواب کردند ؛ وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود
- امروز خم شدم و در گوش بچه ای که مرده به دنیا آمد آرام گفتم : چیزی را از دست ندادی.
- هربار که تصور کرده ام معنای ژرف جهان را احساس می کنم . همیشه سادگی آن بود که منقلبم ساخت.
- بیشتر وقتها برای زندهماندن، شهامتبیشتری لازم است تا خودکشیکردن.
- درد و رنجهایبسیاری در انتظار کسانی است که عاشقند.
- دلشمیخواست حجمی را که در دنیا اشغالکردهبود، کاهشدهد تا زمانیکه دیگر چیزی از آن باقینماند.
- وضعدردناک و اسفبارش آنقدر ادامهیافت که اطرافیانش به آن عادتکردند و سرانجام از یاد بردند امکاندارد بر اثر آن از پا درآید.