تلفن: 66495713 - 66491588 - 66469184
نقل قول‌هایی از پدر شعر آزاد، والت ویتمن

نقل قول‌هایی از پدر شعر آزاد، والت ویتمن

والت ویتمن، معروف به پدر شعر آزاد، شاعری آمریکایی است که بیشتر به خاطر مجموعه اشعار برگ‌های علف شناخته شده است. در ادامه نقل قول‌هایی را از این شاعر جنجال برانگیز می‌خوانیم.

بهترین راه مبارزه با بحران، پیشی گرفتن از آن است.

 آیا ما پیروزی را بزرگ انگاشتیم؟ آری چنین نیز هست – اما اکنون چنین می بینیم که شکست هم، اگر از آن گریزی نباشد، بزرگ است، و مرگ و بیم نیز بزرگ‌اند.

چه لوحه ی یادبود و چه سنگ نبشته‌ای بر مزار توست، ای میلیونر؟ ما ندانیم که چه سان زیستی، اما این دانیم که عمر خود را در دادوستد و در میان گروه دلالان بسر آوردی، نه رادمردی و قهرمانی از آن تست، نه نبردی و نه افتخاری.

 در جوهر چیزها چنین نهاده‌اند که از ثمره‌ی هر توفیقی، هر چه باشد، چیزی پدید آید که مبارزه‌ی عظیم‌تری را واجب سازد.

 به هیچ شوهری و هیچ زنی و هیچ یاری اعتماد نیست که اعترافات آدمی را بشنود.

 غرق در اندیشه جهان، دیدم ذره‌ای که نام آن « نیکی » است استوار بسوی ابدیت می‌شتابد، و دریای بی‌کرانی که « بدی » نام دارد خود را به هر سوی می‌کشاند، تا ناپدید شود و بمیرد.

 پیشتر رویم! انگیزه‌ها بزرگتر خواهند بود.

 تا کسی شهامت و تندرستی را با خود نیاورد به عرصه‌ی آزمایش پا نتواند گذاشت.

 اکنون راز پرورانیدن برترین کسان را درمی‌یابم، باید که در هوای آزاد نشو و نما کرد و با زمین خورد و خفت.

 خرد را آخرین بار در مدرسه ها نمی آزمایند، خرد را نمی توان از کسی که صاحب آن است به کسی که از آن محروم است منتقل ساخت.

 گذشته، آینده، عظمت و عشق – اگر آنها از تو تهی هستند تو خود از آنها تهی هستی.

 من بر این باورم که دیدن یک برگ علف، کمتر از سفر به ستارگان نیست.

 به پیش می‌رویم تا آنچه را زمین و دریا هرگز به ما نداده‌اند به دست آوریم.

 زندگی به من آموخت؛ بودن با کسانی که دوستشان دارم، از همه چیز باارزش‌تر است.

هر آنچه روح را ارضا می کند ، حقیقت است.

به پیش!

به پیش که جاده پیش روی ماست

جاده امن است – آزموده‌ام آن را

پاهای من آزموده‌اند جاده را بجنب!

نانوشته رها کن کاغذ را به روی میز!

کتاب را ناگشوده در قفسه!

ابزار کار را توی کارگاه!

مال و منال را به کف نیامده رها کن!

ترک درس و مدرسه گوی!

بی خیال جیغ و داد معلم‌ها!

وعظ واعظ را به منبر بسپار!

وکیل را توی دادگاه به حال خودش بگذار!

بگذار قاضی برای خودش شرح کند قانون را!

دستم را به تو می دهم رفیق!

عشقم را به تو تقدیم می‌کنم که از پول هم قیمتی‌تر است

پیش از آنکه پا پیش بگذارد موعظه یا قانون

پیشکش تو می کنم خویشتنم را

آیا تو هم می دهی به من خویشتنت را ؟

همسفر می‌شوی با من آیا ؟

همپای هم رفت خواهیم مادامی که زنده‌ایم ؟

من به بدی بدترین‌ها هستم. اما خدا را شکر، که به خوبی بهترین‌ها هستم.

blank
دیدگاهتان را بنویسید


سبد خرید

0
image/svg+xml

No products in the cart.

ادامه خرید