شما میتوانید از ابزارهای ادبی زیادی برای اضافه کردن تنش و درگیری به داستان خود استفاده کنید. اما برخی از آنها مانند راوی غیر قابل اعتماد باعث میشوند تا خوانندگان برای فهمیدن حقیقت داستان به اصلاح دنبال نخود سیاه بروند.
یک راوی غیرقابل اعتماد عمدا یا سهوا اطلاعات نادرستی ارائه میکند تا خواننده را گمراه و سردگم کند. راوی باید مطابق با کاراکتر خود صحبت و عمل کند. ما همه چیز را از طریق چشمان او میبینم، صداها را از روی کلام او میشنویم و کاراکترش را از طریق اعمالش حدس میزنیم. در اکثر موارد او اتفاقات را دقیق بیان میکند اما یک راوی غیرقابل اعتماد زاویه دید متفاوت و اعوجاج یافتهای دارد که داستان را به همان نسبت نامطمئن تعریف میکند.به محض آنکه خواننده متوجه اطلاعات نادرست میشود به اعتمادش صدمه میخورد و بازی راوی نامطمئن را شروع میکند.
انواع راوی غیرقابل اعتماد
نویسنده ویلیام ریگان، راوی غیرقابل اعتماد به پنج دسته طبقه بندی میکند:
- راوی خودستا. راویای که تمایل به مبالغه دارد.
مثال: مال فلاندرز نوشتهی دانیل دفو، نلی در بلندیهای واترینگ نوشتهی امیلی برونته، مایکل اسکات در سریال آفیس شبکه NBC
- راوی دیوانه . این راوی دارای اختلالات روانی است.
مثال: پاتریک بیتمن در روانی امریکایی نوشته برت ایستون الیس، تایلر داردن در کلوب مشت زنی نوشتهی چاک پالانیوک، راوی داستانهای فرانک کافکا.
- راوی دلقک. فکر میکند داستان سرایی شوخی است و با خواننده شوخی میکند.
- راوی ساده لوح. راوی ناپخته یا نادان که همه چیز را فقط از زاویه دید خودش میبیند.
مثال: هاک در هاکلبری فین نوشتهی مارک تواین، دکتر مالکولم کرو در حس ششم که نویسنده و کارگردان آن نایت شیامالان است.
- راوی دروغگو. راویای که برای محافظت از خود از قصد حقایق را سوء تعبیر میکند
مثال: دکتر شپرد در داستان قتل راجر آکروید نوشتهی آگاتا کریستی. پای پاتل در زندگی پای نوشتهی یان مارتل.
چگونه یک راوی غیرقابل اعتماد خلق کنیم
راویهای غیرقابل اعتماد جذابند. هدف شما آن است که خواننده به قدری از راوی خوشش بیاید که داستان را دنبال کند. ( حتی ضد قهرمانها نیز باید خصوصیات دوست داشتنی داشته باشند.
پیشنهاد شماره 1: بذرهای شک و تردید را از ابتدا بکارید.
کاری کنید تا برای کاراکترهای دیگر سوال پیش بیاید. برای مثال راوی غیرقابل اعتماد شما میگوید در مسابقهای برنده شده است. کاراکتر دوم میگوید صبر کن. فکر کردم جانی برنده شده است.
در این صورت خوانندگان از خود میپرسند چرا او این سوال را مطرح کرده است. برای جلب توجه؟ به دلیل عدم امنیت؟
به جذابتر کردن او ادامه دهید تا خوانندگان در جبهه او باقی بمانند حتی اگر از او ناامید شوند. به طور ایده آل، کاراکتر شما از یک کاراکتر غیرقابل اعتماد به کاراکتری صادق و قابل اعتماد تبدیل میشود.
پیشنهاد شماره دو: ثابت قدم بمانید
اگر با یک راوی غیرقابل اعتماد شروع میکنید در میانه راه او را عوض نکنید.اگر او را در آخر به یک راوی قابل اعتماد تبدیل کنید، رویدادهای سرنوشت سازی را وارد داستان کنید که زاویه دید او را تغییر داده و باعث رشد او میشوند.
پیشنهاد شماره 3: پاداش در نتیجه نهایی است
برخی از نویسندگان ترجیح میدهند تا غیرقابل اعتماد بودن راوی خود را از ابتدا آشکار کنند و به خوانندگان اجازه میدهند تا داستان را از دو یا چند زاویه دید تجربه کنند . گاهی اوقات این آشکارسازی در نقطه اوج داستان به شکل غافلگیرکنندهای نمایان میشود . خوانندگان دوست ندارند احساس کنند غافلگیر شدهاند. استفاده از راوی غیرقابل اعتماد به پررنگ کردن مضمون شما، اضافه کردن پیچشهای داستانی، و خلق کاراکترهای پیچیدهای که در خواننده احساس اعتماد ایجاد میکنند، کمک میکند.